English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
factor mobility U تحرک عوامل تولید
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
production factors U عوامل تولید
agents of production U عوامل تولید
factors of production U عوامل تولید
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
factor earnings U درامد عوامل تولید
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
factor markets U بازارهای عوامل تولید
inputs U عوامل تولید منابع
elements of expense U عوامل تولید هزینه
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
stimulus U تحرک
stimuli U تحرک
locomotion U تحرک
stimulation U تحرک
volubility U تحرک
dynamism U تحرک
mobility U تحرک
stirring U پر تحرک
mobile U با تحرک
movability U تحرک
mobiles U با تحرک
class mobility U تحرک طبقاتی
ionic mobility U تحرک یونی
class mobility U تحرک طبقهای
horizontal mobility U تحرک افقی
occupational mobility U تحرک شغلی
locomotor U نقص تحرک
locomotory U نقص تحرک
reflate U تحرک بخشیدن
reflated U تحرک بخشیدن
downward mobility U تحرک نزولی
vertical mobility U تحرک عمودی
vagile U دارای تحرک
mobility ratio U نسبت تحرک
upward mobility U تحرک صعودی
mobility of capital U تحرک سرمایه
static U بدون تحرک
vagility U دارای تحرک
immobilization U عدم تحرک
limiting ionic mobility U تحرک یونی حد
reflates U تحرک بخشیدن
social mobility U تحرک اجتماعی
mobility U قوه تحرک
cell animation U تحرک سلولی
mobiles U قابل تحرک
geographical mobility U تحرک جغرافیائی
locomotives U وابسته به تحرک
locomotive U وابسته به تحرک
immobility U عدم تحرک
dynamism U قدرت تحرک
motion study U تحرک سنجی
reflating U تحرک بخشیدن
mobile U قابل تحرک
mobility U تحرک یکان
immobility U تحرک ناپذیری
m factors U عوامل ام
effects U عوامل
to reflate the economy U به اقتصاد تحرک بخشیدن
locomotion U تحرک نقل وانتقال
horizontal social mobility U تحرک افقی اجتماعی
thermotaxis U تحرک در اثر گرما
mobility of labor U تحرک نیروی کار
horizontal labor mobility U تحرک افقی کارگر
sticking point U نقطهی عدم تحرک
labor mobility U تحرک نیروی کار
sticking points U نقطهی عدم تحرک
mobility of a charged particle U تحرک ذره باردار
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
excusatory conditions U عوامل رافعه
complementary factors U عوامل مکمل
factor productivity U بازدهی عوامل
elements of expense U عوامل هزینهای
factor proportion U نسبت عوامل
psychological factors U عوامل روانی
growth factors U عوامل رشد
motivational factors U عوامل محرکه
demand factors U عوامل تقاضا
factor price U قیمت عوامل
factor demand U تقاضای عوامل
technical data U عوامل فنی
human factor U عوامل انسانی
constant factors U عوامل ثابت
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
allocative factors U عوامل تخصیصی
institutional factors U عوامل نهادی
justificatory conditions U عوامل موجهه
variable factors U عوامل متغیر
adverse factors U عوامل نامساعد
balancing factors U عوامل جبرانی
natural agents U عوامل طبیعی
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
mobilization U بسیج کردن تحرک دادن
squash U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashed U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashes U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashing U پرتاب بدون تحرک زیاد
movement U گردش جابجا کردن تحرک
low feild mobility U قابلیت تحرک میدان ضعیف
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
diseconomies U عوامل زیان اور
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
competitive factors U عوامل محرک رقابت
retarding factors U عوامل کند کننده
weathering U اثر عوامل جوی
o technique U تحلیل عوامل زمانی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
additional production personnel عوامل دیگر تولد
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
market forces U عوامل موثردر بازار
factor productivity U بهره دهی عوامل
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
aiming group U عوامل مثلث گیری
ingredient U داخل شونده عوامل
ingredients U داخل شونده عوامل
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
mobilization U به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
frictional unemployment U بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
physiocracy U حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
lysenkoism U نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
elements of weather U عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
chemical survey U بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
generation U تولید
generations U تولید
productions U تولید
total output U تولید کل
aggregate output U تولید کل
production U تولید
assembly U تولید
progeniture U تولید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com