English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermotaxis U تحرک در اثر گرما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
stimuli U تحرک
mobiles U با تحرک
stirring U پر تحرک
mobile U با تحرک
movability U تحرک
stimulation U تحرک
stimulus U تحرک
locomotion U تحرک
dynamism U تحرک
mobility U تحرک
volubility U تحرک
dynamism U قدرت تحرک
social mobility U تحرک اجتماعی
reflating U تحرک بخشیدن
reflates U تحرک بخشیدن
immobility U عدم تحرک
immobility U تحرک ناپذیری
locomotive U وابسته به تحرک
locomotives U وابسته به تحرک
upward mobility U تحرک صعودی
vagile U دارای تحرک
vagility U دارای تحرک
vertical mobility U تحرک عمودی
reflate U تحرک بخشیدن
reflated U تحرک بخشیدن
mobiles U قابل تحرک
mobile U قابل تحرک
mobility U تحرک یکان
limiting ionic mobility U تحرک یونی حد
class mobility U تحرک طبقاتی
ionic mobility U تحرک یونی
static U بدون تحرک
immobilization U عدم تحرک
geographical mobility U تحرک جغرافیائی
horizontal mobility U تحرک افقی
locomotor U نقص تحرک
cell animation U تحرک سلولی
mobility U قوه تحرک
motion study U تحرک سنجی
occupational mobility U تحرک شغلی
class mobility U تحرک طبقهای
mobility ratio U نسبت تحرک
mobility of capital U تحرک سرمایه
downward mobility U تحرک نزولی
locomotory U نقص تحرک
factor mobility U تحرک عوامل تولید
mobility of labor U تحرک نیروی کار
labor mobility U تحرک نیروی کار
horizontal social mobility U تحرک افقی اجتماعی
horizontal labor mobility U تحرک افقی کارگر
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
mobility of a charged particle U تحرک ذره باردار
sticking points U نقطهی عدم تحرک
to reflate the economy U به اقتصاد تحرک بخشیدن
sticking point U نقطهی عدم تحرک
locomotion U تحرک نقل وانتقال
mobilization U بسیج کردن تحرک دادن
squashed U پرتاب بدون تحرک زیاد
movement U گردش جابجا کردن تحرک
low feild mobility U قابلیت تحرک میدان ضعیف
squashes U پرتاب بدون تحرک زیاد
squashing U پرتاب بدون تحرک زیاد
squash U پرتاب بدون تحرک زیاد
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
mobilization U به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
isotherm U خط هم گرما
cauma U گرما
heat U گرما
radiation of heat U گرما
heats U گرما
heat transfer U انتقال گرما
incalescence U گرما جویی
heat transmission U انتقال گرما
thermal effect U اثر گرما
heat loss U تلف گرما
hot cabinet U قفسه گرما
thermoelectric U گرما برقی
heat radiation U تابش گرما
incalescent U گرما گرای
thermal unit U واحدسنجش گرما
thermal agitation voltage U اثر گرما
thermoelasticity U گرما کشسانی
thermochemistry U گرما شیمی
thermomagnetic U گرما مغناطیس
thermosphere U گرما سپهر
pyromagnetic U گرما- مغناطیس
thermo electricity U گرما برق
pyro electricity U گرما برق
I am absolutely baked. U از گرما پختم
non conducting U عایق گرما
thermosphere U گرما کره
intensity of heat U شدت گرما
thermal reservoir U منبع گرما
calorification U پیدایش گرما
radiator U گرما افکن
thermometer U گرما سنج
temperatures U درجه گرما
cold is merely privative U گرما نیست
heats U گرما حرارت
thermal U مربوط به گرما
thermometers U گرما سنج
convection U انتقال گرما
melted U از گرما سوختن
adiabatic U عایق گرما
btu U واحدبریتانیایی گرما
radiator U گرما تاب
radiators U گرما تاب
heat U گرما حرارت
temperature U درجه گرما
thermal flux U شار گرما
heat flux U شار گرما
radiators U گرما افکن
heat flow U جریان گرما
heat absorbing U جذب گرما
heat exchange U تبادل گرما
frictional unemployment U بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
thermolytic U وابسته به تحلیل گرما
calories U واحد سنجس گرما
radiator U بیرون دهنده گرما
thermoelectric effect U اثر گرما- برق
calorie U واحد سنجس گرما
radiators U بیرون دهنده گرما
thermonuclear reaction U واکنش گرما- هستهای
thermoforming U شکل دادن با گرما
thermotropic U علاقمند به گرما دماگرای
thermotropism U حساسیت نسبت به گرما
therm U حمام عمومی گرما
therms U حمام عمومی گرما
warmth U تعادل گرما ملایمت
therms U واحد گرما حمام
swelter U از گرما بیحال شدن
sweltered U از گرما بیحال شدن
swelters U از گرما بیحال شدن
to resist heat U تاب گرما اوردن
to evolve heat U گرما بیرون دادن
therm U واحد گرما حمام
chinical t. U گرما سنج طبی
fehrenheit thermometer U گرما سنج فارنهایت
b.t.u. U واحد بریتانیایی گرما
baking enamel U لعاب دادن با گرما
british thermal unit U واحد بریتانیایی گرما
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
cooling water thermometer U گرما سنج اب سرد
heat flux density U چگالی شار گرما
calory U واحد سنجس گرما
hot shorteness U شکنندگی حاصل از گرما
heat stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
heat-stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
she cannot bear heat U طاقت گرما را ندارد
she cannot bear heat U تاب گرما رانمیاورد
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
convectors U جسم انتقال دهنده گرما
conductibility of heat U قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
stew U خیس عرق شدن [در گرما]
convector U جسم انتقال دهنده گرما
heat radiates from the stove U گرما ازبخاری متشعشع میشود
electricity U مین نور یا گرما یا نیرو
heater U بخاری دستگاه تولید گرما
heaters U بخاری دستگاه تولید گرما
thermographic U وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
thermolytic U وابسته به تجزیه در اثر گرما
calorie U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calories U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
warm spot U اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
registers U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
epicritic U تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics U علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
thermal U کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance U رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com