English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
noncontiguous facility U تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
physical U فیزیکی مربوط به تاسیسات
cryptofacility U تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
caretaker status U وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
installation U تاسیسات
maintenance U تاسیسات
installations U تاسیسات
facility U تاسیسات
services U تاسیسات
plants U تاسیسات
facilities U تاسیسات
plant U تاسیسات
port installations U تاسیسات بندری
physical security U تامین تاسیسات
physical security U حفافت تاسیسات
renewals U نوسازی تاسیسات
built in engine U موتور تاسیسات
radar installation U تاسیسات رادار
training facilities U تاسیسات اموزشی
renewal U نوسازی تاسیسات
confinement facility U تاسیسات زندان
cooling plant U تاسیسات سردکننده
crane installation U تاسیسات بالابر
critical facility U تاسیسات حساس
telecommunication installation U تاسیسات ارتباطات
treatment facility U تاسیسات بهداری
treatment facility U تاسیسات پزشکی
lighting plant U تاسیسات روشنایی
fiscal station U تاسیسات سریال
hospital benefit U تاسیسات بیمارستانی
active installation U تاسیسات فعال
sintering plant U تاسیسات زینتر
heating installation U تاسیسات حرارتی
border installations U تاسیسات مرزی
three phase installation U تاسیسات سه فاز
sports facility U تاسیسات ورزشی
naval establishment U تاسیسات دریایی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
air inst alations U تاسیسات هوایی
air facility U تاسیسات هوایی
power generating plant U تاسیسات تولید نیرو
nuclear power plant U تاسیسات انرژی هستهای
heat treating equipment U تاسیسات عملیات حرارتی
inhouse work U کارهای داخلی تاسیسات
class i installation U تاسیسات اماد طبقه 1
gurantee period U دوره نگهداری تاسیسات
high head plant U تاسیسات فشار قوی
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
low voltage plant U تاسیسات فشار ضعیف
low voltage installation U تاسیسات فشار ضعیف
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
granulating plant U تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
public works U تاسیسات عام المنفعه
air conditioning plant U تاسیسات تهویه مطبوع
power plant U تاسیسات جریان قوی
class ii installation U تاسیسات اماد طبقه 2
ancillary facilities U تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
power plants U تاسیسات جریان قوی
blast furnace plant U تاسیسات کوره بلند
agglomerating plant U واحد یا تاسیسات زینتر
power installation U تاسیسات جریان قوی
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
dressing plant U تاسیسات تهیه سنگ معدن
high frequency heating equipment U تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
open hearth plant U تاسیسات کوره زیمنس مارتین
inactive beds U میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
air facility U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
sewerage requipment U تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
low voltage system U شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
air inst alations U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
impluse voltage testing plant U ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
utility U تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
wharfage U استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
target array U نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
mysticism U در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
outland U زمینهای خارج از محوطه ملک
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
infrastructures U تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
bureaucracies U تاسیسات اداری حکومت اداری
three phase system U شبکه سه فاز تاسیسات سه فاز
critical facility U تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
bureaucrasy U حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracy U تاسیسات اداری حکومت اداری
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
oversea command U یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
key facility U بخش مهم تاسیسات مهم اداره مهم
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
outbound U مربوط به خارج
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
installations U تاسیسات سیم کشی سیم کشی ساختمان
installation U تاسیسات سیم کشی سیم کشی ساختمان
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
capitulum U فصل یاقسمت مختصری
suffragan U تابع منطقه یاقسمت دیگری
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
modal U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
mandrel U جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
classification yard U محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space U محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
ground U محوطه
compound U محوطه
compounded U محوطه
compound U : محوطه
enclosure U محوطه
enclosures U محوطه
zone U محوطه
precincts U محوطه
precinct U محوطه
compounds U محوطه
zones U محوطه
area U محوطه
areas U محوطه
compounded U : محوطه
space U محوطه
hawed U محوطه
ward U محوطه
spaces U محوطه
hawing U محوطه
compounds U : محوطه
haw U محوطه
haws U محوطه
wards U محوطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com