English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
signpost U تابلو اعلان
signposts U تابلو اعلان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
signpost U تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts U تیر حامل اعلان تابلو راهنما
show bill U تابلو اعلان نمایش
Other Matches
signboard U تخته اعلان اعلان
signboards U تخته اعلان اعلان
advertiser U اعلان کننده اعلان
advertisers U اعلان کننده اعلان
tableau U تابلو
tableaus U تابلو
tableaux U تابلو
board U تابلو
boarded U تابلو
panels U تابلو
panel U تابلو
traffic sign U تابلو علایم
graphic panel U تابلو نگارهای
notice board U تابلو اعلانات
panel cutout U فیوز تابلو
switch board panel U تابلو کلید
status board U تابلو وضعیت
sign writer U تابلو نویس
sign post U تابلو راهنما
guide board U تابلو راهنما
bulletins U تابلو اعلانات
bulletin U تابلو اعلانات
panel box U جعبه تابلو
tablet U لوح تابلو
tablets U لوح تابلو
chart U نوار تابلو نمودار
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
charted U نوار تابلو نمودار
traffic sign U تابلو نشانه گذاری
charts U نوار تابلو نمودار
charting U نوار تابلو نمودار
deflection board U تابلو انحراف سنج
deflection board U تابلو تصحیح سمت
drawings U هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
This painting has a green background. U زمینه این تابلو سبز است
notice U اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
cable U تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cabled U تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
connector U در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است
advertisement U اعلان
proclamations U اعلان
proclamation U اعلان
advertisements U اعلان
advertising U اعلان
noticing U اعلان
notices U اعلان
notice U اعلان
noticed U اعلان
denunciation of treaty U اعلان
assertion U اعلان
poster U اعلان
posters U اعلان
announcement U اعلان
declaration U اعلان
declarations U اعلان
announcements U اعلان
vendition U اعلان فروش
throwaway U ورقهی اعلان
give out U اعلان کردن
gazette U اعلان و اگهی
fly bill U اعلان دستی
dot prompt U نقطه اعلان
dos prompt U اعلان DOS
To stick (put,fix)up a notice (poster). U اعلان زدن
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
system prompt U اعلان سیستم
proclamation of independence U اعلان استقلال
proclamation of the republic U اعلان جمهوری
procedure declaration U اعلان رویه
proclamation of the republic U اعلان جمهوریت
notice to mariner U اعلان دریایی
declaring U اعلان کردن
macro declaration U درشت اعلان
indigitation U اعلان شمارش
publishment U اشاعه اعلان
Over and out! U پایان اعلان !
play bill U اعلان نمایش
declaration of war U اعلان جنگ
advertize U اعلان کردن
announcers U اعلان کننده
announcer U اعلان کننده
declared U اعلان شده
proclaimed U اعلان کردن
declares U اعلان کردن
declare U اعلان کردن
proclaim U اعلان کردن
proclaiming U اعلان کردن
advertise اعلان کردن
proclaims U اعلان کردن
affiche U اعلان دیواری
array declaration U اعلان ارایه
declaration of neutrality U اعلان بیطرفی
declaration of bankruptcy U اعلان ورشکستگی
billsticker U اعلان چسبان
playbills U اعلان نمایش
playbill U اعلان نمایش
denunciation U اعلان الغاء یا خاتمه
to file for bankruptcy U اعلان ورشکستگی کردن
To stick a poster on the wall. U اعلان به دیوار چسباندن
poster U اعلان نصب کردن
posters U اعلان نصب کردن
placard U اعلامیه رسمی اعلان
to proclaim war U اعلان جنگ دادن
denunciations U اعلان الغاء یا خاتمه
ban U اعلان ازدواج در کلیسا
banning U اعلان ازدواج در کلیسا
declaration U افهار افهارنامه اعلان
declarations U افهار افهارنامه اعلان
bans U اعلان ازدواج در کلیسا
alarms U اعلان خطر اخطار
alarmingly U اعلان خطر اخطار
declare martial U اعلان حکومت نظامی
declaration of war U اعلان جنگ دادن
audible alarm U اعلان خطر سمعی
dimension statement U حکم اعلان بعد
proclamation of martial law U اعلان حکومت نظامی
denouncement U اعلان قطع رابطه
alarmed U اعلان خطر اخطار
alarm U اعلان خطر اخطار
placards U اعلامیه رسمی اعلان
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
to declare a divident U سود سهام را اعلان کردن
to declare a state of emergency U اعلان کردن حالت اضطراری
to declare oneself bankrupt U خود را ورشکست اعلان کردن
to declare something well-founded U چیزی را مستدل اعلان کردن
leafleting U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
advertises U اعلان کردن انتشار دادن
Hereby I declare ... U بدین وسیله اعلان می کنم که...
declare martial U اعلان حالت زمان جنگ
advertised U اعلان کردن انتشار دادن
leaflet U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
proclamation of martial law U اعلان حالت زمان جنگ
leafleted U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
to declare war upon a nation U اعلان جنگ به ملتی دادن
to declare something solemnly [publicly] U چیزی را رسما [علنا ] اعلان کردن
to off negotiations U اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to put a notice on a door U اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing U بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
billboard U هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards U هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
obituarian U کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
banns U اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
obituarist U کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
prompted U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
placards U حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
placard U حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
announce U اعلان کردن اخطار کردن
announces U اعلان کردن اخطار کردن
announcing U اعلان کردن اخطار کردن
post U اگهی کردن اعلان کردن
announced U اعلان کردن اخطار کردن
posted U اگهی کردن اعلان کردن
posts U اگهی کردن اعلان کردن
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
post- U اگهی کردن اعلان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com