Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
combinational
U
تابع منط قی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits
U
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
communication
U
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
dither
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
logical
U
تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
dithers
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
combinational
U
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
dithered
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
logic
U
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
compounds
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compound
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
and
U
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
coincidence function
U
دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
ULA
U
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
hardwired logic
U
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
multivalent
U
دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic
U
دارای چندین نیا یا چندین تخم
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
goals
U
دروازه
gateway
U
دروازه
gateways
U
دروازه
gates
U
دروازه
barbican
U
دروازه
portal
U
دروازه
portals
U
دروازه
goal
U
دروازه
barbacan
U
دروازه
port
U
دروازه
goal area line
U
خط دروازه
hoop
U
دروازه
hoops
U
دروازه
gate
U
دروازه
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
gateposts
U
بازوی دروازه
gatekeepers
U
دروازه بان
gatekeeper
U
دروازه بان
goal tender
U
دروازه بان
gate keeper
U
دروازه بان
keepers
U
دروازه بان
keeper
U
دروازه بان
gatepost
U
بازوی دروازه
goalar
U
دروازه بان
starting gate
U
دروازه شروع
tend goal
U
دروازه بانی
tend goal
U
حفظ دروازه
goalie
U
دروازه بان
goalies
U
دروازه بان
wicket
U
دروازه کوچک
octroi
U
مالیات دم دروازه
wickets
U
دروازه کوچک
saves
U
نجات دروازه
hoops
U
دروازه کروکه
goals
U
دروازه بان
goal
U
دروازه بان
own goals
U
گل به دروازه خودی
own goal
U
گل به دروازه خودی
hoop
U
دروازه کروکه
goalkeepers
U
دروازه بان
goalkeeper
U
دروازه بان
puck stopper
U
دروازه بان
in goal
U
دروازه بان
octroi
U
دروازه بانی
goal keeper
U
دروازه بان
goal crease
U
محوطه دروازه
logic gate
U
دروازه منطقی
goal mouth
U
دهانه دروازه
goal keeper line
U
خط دروازه بان
save
U
نجات دروازه
saved
U
نجات دروازه
goal posts
U
پایههای دروازه
keep goal
U
دروازه بانی
between the pipes
U
تیر دروازه
goal area
U
منطقه دروازه
attacting zone
U
منطقه دروازه
deciding
U
نزدیک به دروازه حریف
goalpost
U
تیرک عمودی دروازه
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
sally port
U
دروازه عبور از قلعه
sally port
U
دروازه بزرگ قلعه
upright
U
تیرک عمودی دروازه
goal kick
U
شوت بسوی دروازه
long ball
U
پرتاب از دور به دروازه
standup goalie
U
دروازه بانی ایستاده
goalthrow
U
پرتاب دروازه بان
gates
U
دروازه شروع اسکی
petard
U
بمب دروازه ریز
shot direct at goal
U
شوت مستقیم به دروازه
catching glove
U
دستکش دروازه بان
changing the goal keeper
U
تعویض دروازه بان
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
gate
U
دروازه شروع اسکی
fast break
U
حمله سریع به دروازه
warders
U
نگهبان دروازه یا قصر
warder
U
نگهبان دروازه یا قصر
goal umpire
U
دروازه بان واترپولو
gatehouse
U
اطاق دروازه بان
goal games
U
بازیهای دروازه دار
gate post
U
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
goalposts
U
تیرک عمودی دروازه
shootings
U
شوت بسوی دروازه
shooting
U
شوت بسوی دروازه
goalkeeper
U
دروازه بان فوتبال
flopper
U
دروازه بان شیرجه رو
twentyfive
U
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
gatehouses
U
اطاق دروازه بان
goalkeepers
U
دروازه بان فوتبال
crossbar
U
تیرک افقی دروازه
crossbars
U
تیرک افقی دروازه
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
nineteens
U
علامت تعویض دروازه بان
gatehouses
U
اطاق یازندان بالای دروازه
seelos
U
دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
gatepost
U
تیر چار چوب دروازه
punch the ball
U
مشت کردن دروازه بان
stick glove
U
دستکش کلفت دروازه بان
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
send off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
gateposts
U
تیر چار چوب دروازه
touch in goal
U
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
nineteen
U
علامت تعویض دروازه بان
send-off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
clear
U
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
drop a goal
U
ضربه زدن بر فراز دروازه
clearer
U
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest
U
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest
U
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears
U
دفع توپ ازحوالی دروازه
in
U
توپی که وارد دروازه شده
send-offs
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
gatehouse
U
اطاق یازندان بالای دروازه
defensive
U
منطقه دفاعی شامل دروازه
active
U
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
logic
U
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
clear
U
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer
U
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears
U
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
multiple
U
چندین
multipoint
U
با چندین خط وط
multifold
U
چندین
several
U
چندین
Several persons ( people ).
U
چندین تن
ten
U
چندین
lot
U
چندین
battering ram
U
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
end zone
U
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
hanging-post
U
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
drop goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
goal kick
U
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
peel
U
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering rams
U
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
goal throw
U
پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
heavies
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
peels
U
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heaviest
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
field player
U
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
A creaking gate hang long.
<proverb>
U
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
heavy
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
uprights
U
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
heavier
U
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
faubourg
U
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
various
U
چندتا چندین
a lot of times
<adv.>
U
چندین بار
alternated
U
چندین بار
time and again
U
چندین بار
for reasons
U
به چندین دلیل
dozens of times
U
چندین بار
frequently
<adv.>
U
چندین بار
manifold copies
U
چندین نسخه
many a time
U
چندین بار
many books
U
چندین کتاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com