Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blackbody radiation
U
تابش جسم سیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
black body radiation
U
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Other Matches
basalt
U
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
U
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
U
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
U
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
U
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
ethiops
U
سیاب سیاه جیوه سیاه
black hole
U
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
U
حفره سیاه چاله سیاه
sables
U
رنگ سیاه لباس سیاه
sable
U
رنگ سیاه لباس سیاه
bold face
U
طرح سیاه حرف سیاه
smutted whcat
U
گندم سیاه یا زنگ سیاه
glitter
U
تابش
glittered
U
تابش
irradiation
U
تابش
radiation
U
تابش
radioactivity
U
تابش
glow
U
تابش
glinted
U
تابش
lustre
U
تابش
glints
U
تابش
glinting
U
تابش
glint
U
تابش
radiational
U
تابش
radiation of heat
U
تابش
glowed
U
تابش
glows
U
تابش
shine
U
تابش
glitters
U
تابش
emission
U
تابش
emissions
U
تابش
total radiation
U
تابش کل
fulgency
U
تابش
brilliance
U
تابش
shines
U
تابش
isodose
U
هم تابش
coruscation
U
تابش
effulge
U
تابش
effulgence
U
تابش
phosphorogenic
U
تابش زا
erythema
U
تابش
eradiation
U
تابش
paper white monitor
U
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
background radiation
U
تابش زمینه
angle of reflection
U
زاویه تابش
irradiance
U
درخشندگی تابش
sheen
U
تابش برق
anneal
U
پخت تابش
incidence plane
U
صفحه تابش
plane of incidence
U
صفحه تابش
solarization
U
تابش افتاب
soft radiation
U
تابش نرم
annihilation radiation
U
تابش نابودی
angle of incidence
U
زاویه تابش
spectrum
U
گستره تابش
incidence angle
U
زاویه تابش
irradiancy
U
درخشندگی تابش
irradiating
U
تابش دادن
radiometer
U
تابش سنج
flashed
U
تابش انی
irradiated
U
تابش دادن
radiation constants
U
ثابتهای تابش
radiation density
U
تراکم تابش
radiant intensity
U
شدت تابش
irradiate
U
تابش دادن
polarized radiation
U
تابش قطبیده
sunshine
U
تابش افتاب
radiation efficiency
U
راندمان تابش
radiation field
U
میدان تابش
radiation hazard
U
گزند تابش
irradiates
U
تابش دادن
radiation pattern
U
الگوی تابش
soaking
U
تابش متعادل
black light
U
تابش فرابنفش
radiation loss
U
گمگشتگی تابش
radiation laws
U
قوانین تابش
radiation intensity
U
شدت تابش
lustreer
U
تابش فروزندگی
flash
U
تابش انی
fluorescence
U
تابش ماهتابی
emissivity
U
تابش نسبی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
exciting radiation
U
تابش برانگیزاننده
cosmic rays
U
تابش کیهانی
cosmic radiation
U
تابش کیهانی
visible radiation
U
تابش مرئی
ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش
candescent
U
تابش یاگرما
heat radiation
U
تابش گرما
bolometri
U
تابش سنجی
wave radiation
U
تابش موج
shine
U
فروغ تابش
thermal emission
U
تابش حرارتی
thermal radiation
U
تابش حرارتی
irradiation
U
تابش دهی
shines
U
فروغ تابش
flashes
U
تابش انی
energy radiation
U
تابش انرژی
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
opalescence
U
تابش قوس و قزحی
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
net radiation factor
U
ضریب تابش خالص
near ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش نزدیک
kirchhoff radiation law
U
قانون تابش کیرشهف
flames
U
مشتعل شدن تابش
glow
U
التهاب تابش گداختگی
ionizing radiation
U
تابش یونیزه کننده
ionizing radiation
U
تابش یون ساز
hard radiation
U
تابش یا پرتو سخت
flame
U
مشتعل شدن تابش
glows
U
التهاب تابش گداختگی
radiation of heat
U
انتقال گرمابوسیله تابش
planck's radiation law
U
قانون تابش پلانک
glowed
U
التهاب تابش گداختگی
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
accidentalism
U
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen
U
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
thermionic
U
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
radiation cooling
U
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
roentgenography
U
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
delayed neutrons
U
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
footcandle
U
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
luminescence
U
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
roentgenogram
U
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
airglow
U
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
laser
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
blackest
U
سیاه
marsh
U
سیاه اب
sad coloured
U
سیاه
bog
U
سیاه اب
bogs
U
سیاه اب
Negroes
U
سیاه
marshes
U
سیاه اب
jet-black
U
سیاه سیاه
jetty
U
سیاه
ebon
U
سیاه
Negro
U
سیاه
grimy
U
سیاه
dogwood
U
سیاه ال
glaucoma
U
اب سیاه
black
U
سیاه
swamps
U
سیاه اب
blacker
U
سیاه
jetties
U
سیاه
blacked
U
سیاه
blacks
U
سیاه
night black
U
سیاه
pitchy
U
سیاه
swamping
U
سیاه اب
swamp
U
سیاه اب
pitch dark
U
سیاه
swamped
U
سیاه اب
quagmires
U
سیاه اب
sooty
U
سیاه
mossy
U
سیاه اب
quagmire
U
سیاه اب
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black finish
U
پوشش سیاه
black gang
U
غلام سیاه
buck wheat
U
گندم سیاه
boldface
U
حروف سیاه
blackcock
U
باقرقره سیاه نر
bone black
U
عاج سیاه
french wheat
U
گندم سیاه
black brittleness
U
شکستگی سیاه
zonked
U
سیاه مست
Congo
U
یکجورچای سیاه
colly
U
سیاه کردن
chiaroscurist
U
سیاه قلمکار
charbon
U
سیاه زخم
black brittleness
U
ترک سیاه
black eyed
U
سیاه چشم
I was put to shame. I was shame-stricken.
U
رو سیاه شدم
black coffee
U
قهوه سیاه
black cap
U
کلاه سیاه
black diamond
U
الماس سیاه
black shortness
U
ترک سیاه
saracen corn
U
گندم سیاه
stoned
U
سیاه مست
black lead
U
سرب سیاه
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...