English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cosmopolitanism U بین المللی بودن
internationality U بین المللی بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
international practice U عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international loans U استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international line U خط بین المللی
international U بین المللی
internationals U بین المللی
international etiquette U نزاکت بین المللی
international acts U مستندات بین المللی
international migration U مهاجرت بین المللی
international U بازیگر بین المللی
international acts U اسناد بین المللی
world wars U جنگ بین المللی
internationally U از لحاظ بین المللی
world war U جنگ بین المللی
international liquidity U نقدینگی بین المللی
high seas U ابهای بین المللی
international call U مکالمه بین المللی
by international standards U در معیارهای بین المللی
international equilibrium U تعادل بین المللی
international custom U عرف بین المللی
international dualism U دوگانگی بین المللی
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
international court U دادگاه بین المللی
international comity U نزاکت بین المللی
international meeting U مجمع بین المللی
[as] compared to international standards U در معیارهای بین المللی
international union U اتحادیه بین المللی
standard time U وقت بین المللی
lingua francas U زبان بین المللی
internationalism U احساسات بین المللی
internationalization U بین المللی کردن
internationalize U بین المللی کردن
system international U سیستم بین المللی
international union U اتحادیههای بین المللی
lingua franca U زبان بین المللی
international treaties U عهود بین المللی
international practice U رویه بین المللی
internationals U بازیگر بین المللی
international reserves U ذخائر بین المللی
international reserves U اندوختههای بین المللی
Esperanto U زبان بین المللی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
international trade U تجارت بین المللی
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
accords U پیمان غیررسمی بین المللی
accorded U پیمان غیررسمی بین المللی
accord U پیمان غیررسمی بین المللی
Test matches U مسابقه بین المللی کریکت
balance of international payments U تراز پرداختهای بین المللی
international U وابسته به روابط بین المللی
devis cup U جام بین المللی دویس
curtis cup U جام بین المللی گلف
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
commodore international, ltd. U شرکت بین المللی کمودور
internationals U وابسته به روابط بین المللی
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
international balance of payments U تراز پرداختهای بین المللی
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
iec U کمیسیون بین المللی الکترونیک
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
International System of Units U دستگاه بین المللی یکاها
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
international practice U طریقه معمول به بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
International Space Station [ISS] U ایستگاه فضایی بین المللی
international switching center U مرکز سوئیچینگ بین المللی
international system of units U دستگاه بین المللی احاد
law of international institutions U حقوق سازمانهای بین المللی
international master U استاد بین المللی شطرنج
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
international gold standard U پایه طلای بین المللی
rugby test match U مسابقه بین المللی رگبی
public law U حقوق بین المللی عمومی
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
post union U اتحاد پستی بین المللی
international standard atmosphere U اتمسفر استاندارد بین المللی
international exchange U مرکز تلفن بین المللی
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
systeme international d'units U دستگاه بین المللی واحدها
international economic relations U روابط اقتصادی بین المللی
international division of labor U تقسیم کار بین المللی
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
Corporate Modernism U سبک معماری بین المللی مدرن
CIAM U همایش بین المللی معماری مدرن
berne list U کتاب علایم شناسایی بین المللی
berne list U کتاب معرفهای بین المللی مرس
permanent court of international arbitra U دیوان دایمی داوری بین المللی
cosmopolitan U وابسته به همه جهان بین المللی
ordinary foul U خطای بازی بین المللی واترپولو
leiter international performance test U ازمون عملی بین المللی لایتر
ifip U فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international call U سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international federation U فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
world conference of computer in educatio U کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
Bank for International Settlements [BIS] U بانک تسویه پرداخت بین المللی
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
wimbledon U جام بین المللی تنیس ویمبلدون
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
ifips U اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
roentgen U واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
iso U Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
olympic review U نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
coulomb U سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
convention merchandies per route U قرارداد بین المللی جهت حمل کالا
ccitt U کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
SI U Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
transponder india U رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
international road haulage U حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
cosmopolis U شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
The SI unit of force is the newton. U یکای سیستم بین المللی نیرو نیوتن است.
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
convention international de merchandies U عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
battle clasp U نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
ifac U Automatic of InternationalFederation Control فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
ccitt U انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
guide U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guides U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guided U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
big blue U ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
imacs U for internationalassociation insimulation computers mathematicsand انجمن بین المللی ریاضیات و کامپیوتردر شبیه سازی
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
International Modern U [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
nak U کد کنترل انتقال بین المللی که توسط یک ترمینال گیرنده برگردانده شده است AknowledgeCharacter Negativeکاراکتر تصدیق منفی
internal telecommunications unions U یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
consists U شامل بودن عبارت بودن از
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
depends U مربوط بودن منوط بودن
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
depend U مربوط بودن منوط بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
agrees U متفق بودن همرای بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
depended U مربوط بودن منوط بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
owed U مدیون بودن مرهون بودن
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com