English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paratyphoid U بیماری شبه حصبه مربوط به شبه حصبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enteric ferver U حصبه
petechiae U حصبه
gastric fever U حصبه
purpura U حصبه عام
petechiae U دانه حصبه
purples U حصبه عام
rock fever U حصبه جبل الطارق
typhoid U وابسته به تیفوئید حصبه
purpuric U وابسته به حصبه عام فرفیری
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
maladies U بیماری
disease U بیماری
virulent <adj.> U بیماری زا
malady U بیماری
diseases U بیماری
illness U بیماری
illnesses U بیماری
pathogenic U بیماری زا
epizootic U بیماری
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
radiation sickness U بیماری برتابشی
VD U بیماری زهروی
VD U بیماری مقاربتی
radiation sickness U بیماری اشعه
radiation sickness U بیماری تابشی
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
epilepsy U بیماری صرع
remission U بهبودی بیماری
to be laid up with something U بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
to be ill with something U بیماری گرفتن
to be down with something U بیماری گرفتن
psychosis U بیماری روانی
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
Diagnosis. U تشخیص بیماری
AIDS U بیماری سیدا
AIDS U بیماری ایدز
advantage by illness U بهره بیماری
pathophobia U بیماری هراسی
nosophobia U بیماری هراسی
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
nosophilia U بیماری خواهی
neuropathy U بیماری عصب
mental disorder U بیماری روانی
mental illness U بیماری روانی
mental disease U بیماری روانی
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
love sickness U بیماری عشق
insect vectors U حشرات بیماری زا
herpes simplex U بیماری تب خال
hansen's disease U بیماری هنسن
graves'disease U بیماری گریوز
catamnesis U تاریخچه بیماری
encephalopathy U بیماری مغزی
addison's disease U بیماری ادیسون
parkinsonism U بیماری پارکینسون
wilson's disease U بیماری ویلسون
symptomatic U نشانه بیماری
illness U بیماری کسالت
illnesses U بیماری کسالت
rabies U بیماری هاری
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
ailment U بیماری مزمن
ailments U بیماری مزمن
sick bed U بستر بیماری
sick leave U استراحت بیماری
venereal disease U بیماری مقاربتی
pott's disease U بیماری پوت
pick's syndrome U بیماری پیک
pick's disease U بیماری پیک
pathognomy U بیماری شناسی
pathogenesis U بیماری زایی
down's disease U بیماری داون
pestilence U بیماری طاعون
slapped cheek syndrome U بیماری پنجم [پزشکی]
malady U فاسد شدگی بیماری
fifth disease [Erythema infectiosum] U بیماری پنجم [پزشکی]
maladies U فاسد شدگی بیماری
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
migraine U میگرن [پزشکی] [بیماری]
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
diphtheria [diph] U دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
loose smut U بیماری زنگ گندم
haemorrhoid [British] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
haemorrhoid [British] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
gilles de la tourett's disease U بیماری ژیل دو لاتورت
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
polio U بیماری فلج اطفال
hemiparasite U انگلهایی که بیماری زا نیستند
basedow's disease U بیماری بیس داو
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
fungus U فونجی بیماری قارچی
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
variola {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
hypertension U بیماری فشار خون
yellow fever U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
smallpox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
red plague {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
allopathy U معالجهء بیماری با اضداد ان
hemorrhoid [American] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
paranosis U بهره کشی از بیماری
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
diathesis U بیماری پذیری ارثی
epidemic U واگیر بیماری همه گیر
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
bladder stone U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
melituria U بیماری قند سلس البول
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
symptomatology U علم شناسایی نشانههای بیماری
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
vesical calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
cystolith U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
locoism U نوعی بیماری اسب ودام
pathoneurosis U روان رنجوری بیماری زاد
epidemics U واگیر بیماری همه گیر
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
dementia U دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
lepidosis U بیماری پوست پولک دار
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
pesthole U مکان مستعد برای بیماری واگیر
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
lymphogranuloma U ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
Jimmy Carter has cancer. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
dementia U زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com