Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Children start school at the age of 7.
U
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to assume the a
U
جنگ راشروع کردن
set forth
<idiom>
U
سفری راشروع کردن
tercentenaries
U
سیصد سالگی
tercentenary
U
سیصد سالگی
at the a of 0
U
در سن پنجاه سالگی
teens
U
ده تانوزده سالگی
pre-school
U
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
to be nearing
[approaching]
90
U
به سن ۹۰ سالگی نزدیک شدن
pueritia
U
سن هفت تا چهارده سالگی
septuagenarian
U
بین هفتادتا هشتاد سالگی
i could swim at yearsold
U
من در هشت سالگی میتوانستم شنا کنم
He undertook the primiership at the age of eighty.
U
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
bar mitzvahs
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
school age
U
سن مدرسه
school mate
U
هم مدرسه
academy
U
مدرسه
schoolmate
U
هم مدرسه
school fellow
U
هم مدرسه
schoolmates
U
هم مدرسه
schools
U
مدرسه
academies
U
مدرسه
school
U
مدرسه
schoolgirl
U
دختر مدرسه
schoolteacher
U
معلم مدرسه
schoolteachers
U
معلم مدرسه
schoolgirls
U
دختر مدرسه
unschooled
U
مدرسه نرفته
school phobia
U
مدرسه هراسی
school truancy
U
مدرسه گریزی
schoolma'am
U
مدیره مدرسه
senior high school
U
مدرسه متوسطه
schoolmarm
U
مدیره مدرسه
secondery school
U
مدرسه متوسطه
technical school
U
مدرسه فنی
schoolyard
U
حیاط مدرسه
schoolyard
U
محوطهی مدرسه
schoolyards
U
حیاط مدرسه
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
schoolyards
U
محوطهی مدرسه
drop out (of school)
<idiom>
U
ترک مدرسه
schools
U
تحصیل در مدرسه
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
janitors
U
فراش مدرسه
janitor
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
grammar schools
U
مدرسه ابتدایی
summer schools
U
مدرسه تابستانی
summer school
U
مدرسه تابستانی
schooling
U
مدرسه رفتن
head master
U
مدیر مدرسه
satchel
U
کیف مدرسه
satchels
U
کیف مدرسه
trade school
U
مدرسه حرفهای
schoolwork
U
درس مدرسه
private schools
U
مدرسه ملی
school counselor
U
مشاور مدرسه
janitor
U
فراش مدرسه
truancy
U
مدرسه گریزی
school
U
تحصیل در مدرسه
trade schools
U
مدرسه حرفهای
janitors
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
prep
U
مدرسه مقدماتی
private school
U
مدرسه ملی
preliminary school
U
مدرسه ابتدائی
philosophy of the lyceum
U
فلسفه مدرسه
grade school
U
مدرسه ابتدایی
The last school day.
U
آخرین روز مدرسه
the school is out
U
مدرسه تعطیل است
He ran away from scool .
U
از مدرسه فرار کرد
school of tecnology
U
مدرسه عالی فنی
play hooky
<idiom>
U
از مدرسه یا کار دررفتن
These shoes dont fit me.
U
زنگ مدرسه خورده
technical college
U
مدرسه عالی فنی
technical colleges
U
مدرسه عالی فنی
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
junior college
U
مدرسه فوق دیپلم
theological school
U
مدرسه علوم دینی
subprincipal
U
معاون رئیس مدرسه
scholastic
U
اقتصادی مدرسه ایها
schooltime
U
ساعات درس مدرسه
prep
U
مدرسه ابتدایی دبستان
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
high schools
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
seminaries
U
مدرسه علوم دینی
seminary
U
مدرسه علوم دینی
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
to be excused
[from work or school]
U
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
schoolmaster
U
نافم مدرسه مکتب دار
PTA's
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
PTA
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
schoolmasters
U
نافم مدرسه مکتب دار
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
The boy is fresh from school.
U
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmaster
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
schoolmasters
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
It reminds me of my schooldays .
U
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
whipping boy
U
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
schoolastic
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
grader
U
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
advisee
U
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com