Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
postcard
U
کارت پستال
postcards
U
کارت پستال
post card
U
کارت پستال
picture postcard
U
کارت پستال
picture postcard
U
کارت پستال عکس دار
first-day cover
U
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers
U
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
communicated
U
مکاتبه کردن
correspond
U
مکاتبه کردن
corresponds
U
مکاتبه کردن
communicates
U
مکاتبه کردن
corresponded
U
مکاتبه کردن
communicate
U
مکاتبه کردن
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
correspound
U
مناسب بودن مکاتبه کردن
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
name tag
U
کارت معرفی کارت اسم
cards
U
کارت تبریک کارت عضویت
correspoundence
U
مکاتبه
correspondence
U
مکاتبه
communication
U
مکاتبه
correspondences
U
مکاتبه
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
correspounding
U
مکاتبه کننده
correspondence
U
مکاتبه مکاتبات
cryptocorrespondence
U
مکاتبه به رمز
correspondences
U
مکاتبه مکاتبات
corresponding
U
مکاتبه کننده
correspoundent
U
طرف مکاتبه
correspondent
U
مکاتبه کننده طرف معامله
correspondents
U
مکاتبه کننده طرف معامله
card jam
U
گیر کردن کارت
interoffice
U
مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
adapter
U
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
qualification card
U
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
atm
U
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulance
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
card
U
کارت
cards
U
کارت
stub card
U
ته کارت
paste board
U
کارت
card code
U
کد کارت
card reader
U
کارت خوان
card stacker
U
مخزن کارت
visting card
U
کارت ویزیت
debit card
U
کارت بدهی
hollerith card
U
کارت هالریت
magnetic card
U
کارت مغناطیسی
card verifier
U
بازبین کارت
job card
U
کارت برنامه
account card
U
کارت حساب
green cards
U
کارت سبز
card row
U
سطر کارت
job card
U
کارت کار
visiting card
U
کارت ویزیت
magnacard
U
کارت مغناطیسی
cards
U
یک کارت پانچ
card verification
U
بازبینی کارت
comment card
U
کارت توضیحی
interface card
U
کارت رابط
smart card
U
کارت هوشمند
identification card
U
کارت شناسایی
coulmn card
U
کارت 69 ستونه
ibm card
U
کارت 08 ستونی
ledger card
U
کارت معین
badge
U
کارت شناسایی
ID card
U
کارت شناسایی
yello card
U
کارت زرد
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
summary card
U
کارت خلاصه
input card
U
کارت ورودی
circuit card
U
کارت مدار
logic card
U
کارت منطقی
carte
U
کارت ویزیت
cartle blanche
U
کارت بلانش
card
U
یک کارت پانچ
continuation card
U
کارت ادامه
tape to card
U
از نوار به کارت
green card
U
کارت سبز
control card
U
کارت کنترل
identification document
U
کارت شناسایی
card stacker
U
کارت پشته کن
card cage
U
محفظه کارت
range card
U
کارت برد
card format
U
قالب کارت
calling card
U
کارت ویزیت
punch card
U
کارت منگنه
card guide
U
راهنمای کارت
card hopper
U
ناودان کارت
card code
U
رمز کارت
card field
U
فیلد کارت
card column
U
ستون کارت
card feed
U
خورد کارت
paper card
U
کارت کاغذی
card face
U
رویه کارت
card field
U
میدان کارت
card deck
U
دسته کارت
card deck
U
دستینه کارت
red card
U
کارت قرمز
carte blanche
U
کارت سفید
credit card
U
کارت اعتباری
card loader
U
کارت بارکن
binary card
U
کارت دودویی
punched card
U
کارت منگنه
card punch
U
کارت منگنه کن
credit cards
U
کارت اعتباری
card image
U
تصویر کارت
card rack
U
طاقچه کارت
card rack
U
جای کارت
get a long with you
U
بروپی کارت
magnetic ledger card
U
کارت معین مغناطیسی
visiting card
U
کارت اسم درفرانسه
trailer card
U
کارت پشت بند
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
card-carrying
U
دارای کارت عضویت
punched card control
U
کنترل کارت پانچ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com