English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preliminary budget U بودجه ابتدائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
preliminaries U ابتدائی
preliminary U ابتدائی
initials U ابتدائی
initialling U ابتدائی
initialled U ابتدائی
initialing U ابتدائی
initialed U ابتدائی
initial U ابتدائی
prima facia U ابتدائی
inchoative U ابتدائی
inceptive U ابتدائی
primigenial U ابتدائی
tentative U ابتدائی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
preliminary expenses U هزینههای ابتدائی
rudimental U بدوی ابتدائی
initial expenses U هزینه ابتدائی
ingressive U بدوی ابتدائی
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
elemental U مربوط به عناصر ابتدائی
incipiently U بطور ابتدائی یا بدوی
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
zapp flap U شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
appropriation symbol U کد بودجه
budget line U خط بودجه
possibilities line U خط بودجه
budget U بودجه
unfunded U بی بودجه
budgeted U بودجه
budgets U بودجه
family budget U بودجه خانوار
variable budget U بودجه متغیر
family budget U بودجه خانواده
cyclical budget U بودجه دورانی
development budget U بودجه عمرانی
cyclical budget U بودجه ادواری
current budget U بودجه جاری
cash budget U بودجه نقدی
capital budget U بودجه تاسیساتی
capital budget U بودجه سرمایهای
budgetary control U کنترل بودجه
financial budget U بودجه مالی
fixed budget U بودجه ثابت
flexible budget U بودجه متغیر
preliminary budget U بودجه مقدماتی
operating budget U بودجه عملیاتی
municipal budget U بودجه شهرداری
military funds U بودجه نظامی
national budget U بودجه ملی
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
unified budget U بودجه واحد
household budget U بودجه خانوار
government dificit surplus U کسر بودجه
state budget U بودجه دولت
government budget U بودجه دولت
program budget U بودجه برنامهای
margin U بودجه احتیاطی
budget balance U تعادل بودجه
budget balance U توازن بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget ceiling U سقف بودجه
budget comittee U گروه بودجه
budget constraint U محدودیت بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
balanced budget U بودجه متوازن
appropriation limitation U محدودیت بودجه
appropriation U اختصاص بودجه
margins U بودجه احتیاطی
budgetary U مربوط به بودجه
budgeting U بودجه ریزی
deficit U کسر بودجه
deficits U کسر بودجه
administrative budget U بودجه اداری
annual budget U بودجه سالانه
budget data U اطلاعات بودجه
budget deficit U کسری بودجه
budget deficit U کسر بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
budget surplus U مازاد بودجه
budget process U مراحل بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
budget process U فرایند بودجه
budget period U زمان بودجه
budget period U دوره بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
command budget estimate U براورد بودجه یکان
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
budgeter U تهیه کننده بودجه
deficit financing U تامین کسر بودجه
operating budget U بودجه بهره برداری
budget classification U طبقه بندی بودجه
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
budgeteer U تهیه کننده بودجه
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com