Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sell by auction
U
به مزایده فروختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high bids
U
مزایده
public sale
U
مزایده
bidding
U
مزایده
tendering
U
مزایده
tender
U
مزایده
tenderest
U
مزایده
tendered
U
مزایده
high tender
U
مزایده
auctioning
U
مزایده
auctioned
U
مزایده
auctions
U
مزایده
auction
U
مزایده
tendering
U
مناقصه مزایده
tenderest
U
مناقصه مزایده
outcries
U
حراج مزایده
outcry
U
حراج مزایده
invitation to tender
U
دعوت به مزایده
biddability
U
مزایده شدنی
auction sale
U
مزایده فروش
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
bids
U
مناقصه مزایده
bid
U
پیشنهاد مزایده
bid
U
مناقصه مزایده
put up to auction
U
به مزایده گذاشتن
bids
U
پیشنهاد مزایده
highest bidder
U
برنده مزایده
auctioneers
U
متصدی مزایده
auctioneer
U
متصدی مزایده
high tender
U
به مزایده گذاشتن
tendered
U
مناقصه مزایده
tender
U
مناقصه مزایده
to invite tenders for something
U
چیزی را به مزایده گذاشتن
bid
U
به مناقصه یا مزایده گذاشتن
licit
U
فروش ازطریق مزایده
to advertise for bids
U
چیزی را به مزایده گذاشتن
tendering
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
by tender
U
از طریق مزایده یا مناقصه
tendered
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bids
U
به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tenderest
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bidding
U
پیشنهاد مزایده کردن
tender
U
پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
auction of rug
U
حراج و مزایده فرش
realises
U
فروختن
sell-out
U
فروختن
realised
U
فروختن
sell out
U
فروختن
sells
U
فروختن
sell-outs
U
فروختن
realising
U
فروختن
realize
U
فروختن
monger
U
فروختن
realized
U
فروختن
realizes
U
فروختن
realizing
U
فروختن
to place on the market
U
فروختن
to put on the market
U
فروختن
selling
U
فروختن
turn over
<idiom>
U
فروختن
marketed
U
فروختن
market
U
فروختن
undercut
U
فروختن
hawk
U
فروختن
markets
U
فروختن
undercuts
U
فروختن
sell
U
فروختن
hawks
U
فروختن
vend
U
فروختن
hawked
U
فروختن
invite to tender
U
دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
bid bond
U
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
call for tender
U
برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
tender guarantee
U
ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
bid bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond
U
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer
U
پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
sell off
U
یکجا فروختن
undersell
U
ارزان تر فروختن
to sell short
U
سام فروختن
to sell dearly
U
گران فروختن
to sell by retail
U
خرده فروختن
to sell
U
یکجا فروختن
sell for cash
U
نقد فروختن
to sell
U
عمده فروختن
to sell or pat up at a
U
بمزایده فروختن
to save bot cash
U
نقد فروختن
sell on credit
U
نسیه فروختن
sell like hotcakes
<idiom>
U
سریعا فروختن
forward sale
U
نسیه فروختن
to sell off
U
ارزان فروختن
reselling
U
دوباره فروختن
slaughter
U
به زیان فروختن
slaughtered
U
به زیان فروختن
resold
U
دوباره فروختن
slaughters
U
به زیان فروختن
resells
U
دوباره فروختن
resell
U
دوباره فروختن
remainder
U
باتخفیف فروختن
credit sale
U
نسیه فروختن
sells
U
فروختن بفروش رفتن
to sell at a loss
U
بضر یا زیان فروختن
selling
U
فروختن بفروش رفتن
sell
U
فروختن بفروش رفتن
wholesale
U
بصورت عمده فروختن
To sell something at a loss.
U
چیزی را باضرر فروختن
to deal in futures
U
کالایاسهام پیش فروختن
regrate
U
یکجاخریدن وخرده فروختن
retail
U
بصورت جزئی فروختن
sell-outs
U
یکجا فروختن خیانت کردن
hawked
U
جار زدن و جنس فروختن
hawk
U
جار زدن و جنس فروختن
hawks
U
جار زدن و جنس فروختن
sell-out
U
یکجا فروختن خیانت کردن
to bring to the hammer
U
هراج کردن بهراج فروختن
sell out
U
یکجا فروختن خیانت کردن
sell up a debtor
U
دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off
U
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
slow moving
U
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dump
U
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundle
U
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles
U
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundling
U
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
bid
U
خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids
U
خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
jobs
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclose
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outsells
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
U
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
to sell in lots
U
تیکه تیکه فروختن
to sell in lots
U
فال فال فروختن
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com