English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
canalization U به صورت مجزا دراوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sue and losse part U عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
packet switching U ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
tabled U به صورت جدول دراوردن
table U به صورت جدول دراوردن
tables U به صورت جدول دراوردن
encrypt U به صورت رمز دراوردن
tabling U به صورت جدول دراوردن
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
microprocessor U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
disjunct U مجزا
knock down U مجزا
apartfrom U مجزا از
ditinct U مجزا
separable U مجزا
abstracted U مجزا
spot footing U پی مجزا
distinguishing U مجزا
free-standing U مجزا
single line U خط مجزا
distinct U مجزا
several U مجزا
discrete U مجزا
discrete packets U بستههای مجزا
discrete source U چشمههای مجزا
disassemble U مجزا کردن
discrete particle U ذره مجزا
unit assembly U یک قطعه مجزا
apart U مجزا غیرهمفکر
detached U ستون مجزا
lone U مجزا ومنفرد
single line U ردیف مجزا
step U واحد مجزا
seclude U مجزا کردن
isle U مجزا کردن
semidetached U نیمه مجزا
separate ammunition U مهمات مجزا
separate loading U مجزا پرشونده
separate loading U مهمات مجزا
separate sewer U شبکه مجزا
stepping U واحد مجزا
discrete values U مقادیر مجزا
decollate U مجزا کردن
separate U مجزا کردن
abstractedly U بطور مجزا
isolate U مجزا کردن
garrison house U پادگان مجزا
isles U مجزا کردن
separated U مجزا کردن
individual controls U کنترلهای مجزا
separates U مجزا کردن
indiscrete U غیر مجزا
abstracts U مجزا کردن
knock down U مجزا کردن
isolates U مجزا کردن
abstract U مجزا کردن
abstracting U مجزا کردن
isolating U مجزا کردن
individ U بطور مجزا شخصا
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
facility U ساختمان بزرگ مجزا
discretely U بطور مطلق یا مجزا
insulating U با عایق مجزا کردن
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
insulates U با عایق مجزا کردن
isolated double bond U پیوند دوگانه مجزا
insulate U با عایق مجزا کردن
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
cut sheet feeder U تغذیه کننده کاغذ مجزا
caption code U رمز نویسی با متن مجزا
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
matrix isolation spectroscopy U طیف بینی مجزا شده درماتریس
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
fanning U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
comma delimited file U فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
scalar U مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
fanned U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
pitch U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
cells U تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell U تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
trivial segmentation U ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
pitches U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
ante-chapel U [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
stereophonic U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
stereo U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
red, green, blue U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
pixel U کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
ten key pad U مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
half U مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
string U سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
registering U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
insulating U مجزا کردن روپوش دار کردن
items U یک چیز مجزا در بین چندین چیز
item U یک چیز مجزا در بین چندین چیز
insulates U مجزا کردن روپوش دار کردن
split unit U یکان جدا شده یا مجزا شده
insulate U مجزا کردن روپوش دار کردن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
take off U دراوردن
exsect U دراوردن
sickle U دراوردن
to tread out U دراوردن
rendered U دراوردن
take out U دراوردن
gouge U دراوردن
gouged U دراوردن
render U دراوردن
gouging U دراوردن
to take off U دراوردن
to take out U دراوردن
to push out U دراوردن
wash out U از پا دراوردن
to fish up U دراوردن
renders U دراوردن
gouges U دراوردن
sickles U دراوردن
to hew up U دراوردن
redact U دراوردن
to fish out U دراوردن
intromit U دراوردن
to work out U دراوردن
gill U دراوردن
doffs U دراوردن
doffing U دراوردن
doffed U دراوردن
doff U دراوردن
scauper U دراوردن
irradicate U از ریشه دراوردن
branches U شاخه دراوردن
to block out an inage U دراوردن یک تصویردرذهن
branch U شاخه دراوردن
to make out U سر دراوردن دریافتن
to lick in to shope U از ناهنجاری دراوردن
tones U باهنگ دراوردن
take out of pledge U از گرو دراوردن
keyway U شیار دراوردن
tone U باهنگ دراوردن
put into words U به عبارت دراوردن
index U بفهرست دراوردن
indexed U بفهرست دراوردن
indexes U بفهرست دراوردن
postform U بشکلی دراوردن
mock U تقلید دراوردن
outroot U از بیخ دراوردن
channel U شیار دراوردن
channeled U شیار دراوردن
channeling U شیار دراوردن
pugs U از بیخ دراوردن
channelled U شیار دراوردن
channels U شیار دراوردن
disillusionize U ازشیفتگی دراوردن
ro round off U ازتیزی دراوردن
mocked U تقلید دراوردن
miming U تقلید دراوردن
English U بانگلیسی دراوردن
pluck U بصدا دراوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com