Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
convoluted
U
بهم تابیده حلقوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
lisle
U
نخ تابیده
twisty
U
تابیده
spun yarn
U
نخ تابیده
whipcord
U
نخ تابیده
yarn
U
نخ تابیده
yarns
U
نخ تابیده
organzine
U
ابریشم تابیده
worsted
U
پشم تابیده
twists
U
نخ یا ریسمان تابیده
twisting
U
نخ یا ریسمان تابیده
twist
U
نخ یا ریسمان تابیده
soft laid
U
نرم تابیده
hard laid
U
سفت تابیده
cable suspension bridge
U
پل معلق با سیم تابیده
reflected light
U
نور باز تابیده
spun rayon
U
ابریشم مصنوعی تابیده
torsade
U
یراق یا ریسمان تابیده
stranded wire
U
سیم بهم تابیده
red coals
U
زغال سرخ یا تابیده
crewel
U
نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
hand spun
U
نخ تابیده با دست
[دستریس]
whipping
U
نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی
pageboys
U
موی بلند و نوک تابیده
pageboy
U
موی بلند و نوک تابیده
whipcord
U
پارچه محکم ودارای نخ تابیده
guilloche
U
ارایشی که ماننداست به نوارهایاقیطانهای بهم تابیده
interlacing band
U
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
interlacement band
U
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
guilloche
U
[تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده]
[معماری]
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
orbiculate
U
حلقوی
cricoid
U
حلقوی
loop code
U
کد حلقوی
convolute
U
حلقوی
ring cartilage
U
حلقوی
annulate
U
حلقوی
annular
U
حلقوی
annulated
U
حلقوی
sigmoid
U
حلقوی
vortical
U
حلقوی
vortiginous
U
حلقوی
terete
U
حلقوی
verticillation
U
ارایش حلقوی
peristalsis
U
حرکات حلقوی
interlocking
U
حلقوی بافتن
ring network
U
شبکه حلقوی
ring armature
U
ارمیچر حلقوی
snap ring
U
خار حلقوی
ringbolt hitching
U
خفت حلقوی
ring tension
U
کشش حلقوی
ring nebula
U
ابری حلقوی
ring nebula
U
سحابی حلقوی
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
loop knot tie
U
گره حلقوی
annulus
U
حلقه حلقوی
cup point
U
تیزی حلقوی
annular burner
U
مشعل حلقوی
annular eclipse
U
کسوف حلقوی
bustle pipe
U
لوله حلقوی
annular jet
U
فوران حلقوی
annular projection
U
برامدگی حلقوی
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
curl field
U
میدان حلقوی
fairy ring
U
قارچ حلقوی
ring
U
جسم حلقوی
ringing
U
حلقوی شدن
loop antenna
U
انتن حلقوی
vortex drag
U
پسای جریانهای حلقوی
vortex
U
جریان حلقوی یا گردابی
vortexes
U
جریان حلقوی یا گردابی
wakes
U
جریانهای حلقوی بال
atolls
U
جزیره مرجانی حلقوی
waked
U
جریانهای حلقوی بال
vortices
U
جریان حلقوی یا گردابی
atoll
U
جزیره مرجانی حلقوی
wake
U
جریانهای حلقوی بال
bagel
U
نان شیرینی حلقوی
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
lyraring nebula
U
ابری حلقوی شلیاق
lyraring nebula
U
سحابی حلقوی شلیاق
induction ring heater
U
گرمکن حلقوی القائی
circular shift
U
تغییر مکان حلقوی
single yarn
U
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
uncoiled
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoils
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring
U
تیر حمال حلقوی شکل
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
uncoil
U
غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature
U
ارمیچر حلقوی دندانه دار
cannular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
coil antenna
U
انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament
U
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
plug nozzle
U
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
vortex sheet
U
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
slots
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
slot
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotate
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slotting
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
ring and bead sight
U
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruffe
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
jasey
U
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
circular list
U
لیست مدور لیست حلقوی
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com