Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
critical height
U
بلندی بحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
critical coupling
U
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
acute
U
بحرانی
marginal
U
بحرانی
decretory
U
بحرانی
critical limit
U
حد بحرانی
decretive
U
بحرانی
climacteric
U
بحرانی
critical
U
بحرانی
altitudes
U
بلندی
altitude
U
بلندی
looms
U
بلندی
looming
U
بلندی
loomed
U
بلندی
upland
U
بلندی
ascendent
U
بلندی
gratification
U
سر بلندی
heights
U
بلندی
height
U
بلندی
uplands
U
بلندی
loom
U
بلندی
Highness
U
بلندی
rise
U
بلندی
sublimity
U
بلندی
tallness
U
بلندی
the sublime
U
بلندی
toft
U
بلندی
low-rise
U
کم بلندی
exaltation
U
بلندی
loudness
U
بلندی
loftiness
U
بلندی
rises
U
بلندی
elevation
U
بلندی
elevations
U
بلندی
Highnesses
U
بلندی
exaltedness
U
بلندی
critical path
U
مسیر بحرانی
critical period
U
دوره بحرانی
critical point
U
نقطه بحرانی
critical damping
U
خفیدگی بحرانی
critical mass
U
جرم بحرانی
critical magnitude
U
اندازه بحرانی
critical pressure
U
فشار بحرانی
critical damping
U
میرائی بحرانی
critical density
U
چگالی بحرانی
critical isotherm
U
هم دمای بحرانی
critical depth
U
عمق بحرانی
critical flow
U
جریان بحرانی
critical frequency
U
فرکانس بحرانی
critical height
U
ارتفاع بحرانی
critical heat flux
U
شارحرارتی بحرانی
Critical Regonalism
U
منطقه ی بحرانی
critical temperature
U
دمای بحرانی
exigent
U
فشاراور بحرانی
critical value
U
ارزش بحرانی
critical valve
U
مقدار بحرانی
razor edge
U
موقعیت بحرانی
critical pollution
U
الودگی بحرانی
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical region
U
منطقه بحرانی
critical resistance
U
مقاومت بحرانی
critical point
U
نقطه بحرانی
critical speed
U
سرعت بحرانی
critical velocity
U
سرعت بحرانی
critical current
U
شدت بحرانی
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
critical
U
حیاتی بحرانی
critical area
U
ناحیه بحرانی
nicking
U
موقع بحرانی
nicks
U
موقع بحرانی
critical angle
U
زاویه بحرانی
critical amplification
U
تقویت بحرانی
critical altitude
U
ارتفاع بحرانی
cretical flow
U
جریان بحرانی
juncture
U
موقع بحرانی
critical activity
U
فعالیت بحرانی
nicked
U
موقع بحرانی
acritical
U
غیر بحرانی
critical coupling
U
تزویج بحرانی
nick
U
موقع بحرانی
supremacy
U
بلندی افراشتگی
Highness
U
بلندی مقام
crow's nest
U
بالای بلندی
headroom
U
بلندی طاق
eminence
U
تعالی بلندی
acrophobia
U
بلندی هراسی
acrophobia
U
ترس از بلندی
eminency
U
تعالی بلندی
Highnesses
U
بلندی مقام
effective length of strut
U
بلندی کمانش
height of fill
U
بلندی اکند
hilliness
U
پستی و بلندی
suction lift
U
بلندی مکش
contour
U
پست و بلندی
tonal volume
U
بلندی صوت
ups and down
U
پستی و بلندی
volume
U
بلندی صدا
volumes
U
بلندی صدا
height of building
U
بلندی ساختمان
ruggedness
U
پستی و بلندی
hypsometry
U
بلندی پیمایی
how tall is it?
U
بلندی ان چقدراست
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical resistance
U
مقدار مقاومت بحرانی
critical wave legth
U
طول موج بحرانی
flood stage
U
تراز بحرانی طغیان
critically
U
بطور بحرانی یا وخیم
critical angle of attack
U
زاویه حمله بحرانی
critical concentration
U
میزان تمرکز بحرانی
critical grid current
U
جریان بحرانی شبکه
critical path method
U
روش مسیر بحرانی
critical grid current
U
شدت بحرانی شبکه
critical closing speed
U
سرعت بحرانی پایین
cpm
U
روش مسیر بحرانی
critcal fore pressure
U
فشار حد خلاء بحرانی
critical anode distance
U
فاصله بحرانی اندی
critical backing pressure
U
فشار حد خلاء بحرانی
critical path analysis
U
تحلیل مسیر بحرانی
critical isotherm
U
منحنی هم دمای بحرانی
critical molecular mass
U
جرم مولکولی بحرانی
critical date
U
مدت زمان بحرانی
critical temperature
U
درجه حرارت بحرانی
critical deformation
U
تغییر شکل بحرانی
critical infinte cylinder
U
قطر بحرانی استوانه
critical degree of polymerization
U
درجه بحرانی بسپارش
critical grid voltage
U
ولتاژ بحرانی شبکه
blade height adjustment
پهنای تنظیم بلندی
lifts
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
to bring to the same plane
[height]
U
به یک صفحه
[بلندی]
آوردن
sone
U
واحد بلندی صوت
lifted
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
volume unit
U
واحد بلندی صدا
vu
U
واحد بلندی صدا
lift
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
superelevation
U
بلندی بر اضافه ارتفاع
altitudes
U
بلندی از سطح دریا
generously
U
با نظر بلندی به جوانمردی
edge raise
U
بلندی لبه ورق
accentuation
U
پستی و بلندی صدا
embank
U
بلندی یاپشته ساختن
head way
U
بلندی طاق سرعت
feature line
U
خط پست و بلندی زمین
altitude
U
بلندی از سطح دریا
to recover from something
U
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
to recover from something
U
جبران کردن
[مثال از بحرانی]
epitasis
U
دوره بحرانی وشدت مرض
supercritical fluid chromatography
U
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
critical heat flux ratio
U
نسبت شار حرارتی بحرانی
critical grid bias
U
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical cooling rate
U
میزان سرد کنندگی بحرانی
lapseratc
U
میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
stentor
U
شخصی که صدای بلندی دارد
feature
U
وضع پست و بلندی زمین
featured
U
وضع پست و بلندی زمین
tachymeter
U
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
bird's eye views
U
منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye view
U
منظرهای که از بلندی دیده میشود
features
U
وضع پست و بلندی زمین
featuring
U
وضع پست و بلندی زمین
relief
U
شکل فاهری و پست و بلندی
critical build up resistance
U
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
to recover from something
U
به حالت اول درآمدن
[مثال از بحرانی]
the door banged
U
درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
homogeneous area
U
منطقه هموارو بدون پست و بلندی
sagfety island
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
U
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
s.f.c
U
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
dipole
U
انتنی که نصف طول موج بلندی دارد
traffic island
U
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
rise and fall
U
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
nilometer
U
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
net antena
U
انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
to take the a
U
بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
grandfather clocks
U
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
dolman
U
جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
grandfather clock
U
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
supercritical fluid chromatography/mass
U
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
to turn the corner
<idiom>
U
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
douglas fir
U
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
liberal gift
U
بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
s.f.c/m.s
U
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
critical path analysis
U
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
curie point
U
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
zero hour
U
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com