English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at par U بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at par U بقیمت اسمی
at a low price U بقیمت نازل
She paid for it with her life . U بقیمت جانش تمام شد
Vistory was dearly bought . U پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
trinomial U سه اسمی
substantival U اسمی
nominal U اسمی
onomastic U اسمی
nounal U اسمی
denominative U اسمی
rated U اسمی
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
ratings U رژیم اسمی
rated duty U کار اسمی
rated quantity U مقدار اسمی
rated voltage U ولتاژ اسمی
nominal wage U مزد اسمی
rating U رژیم اسمی
smee battery U پیل اسمی
at par U به قیمت اسمی
call price U ارزش اسمی
par value U ارزش اسمی
rated candlepower U شمع اسمی
rated current U جریان اسمی
nominal size U اندازه اسمی
nominal voltage U ولتاژ اسمی
nominal capital U سرمایه اسمی
nominal partner U شریک اسمی
nominal load U بار اسمی
nominal income U درامد اسمی
nominal diameter U قطر اسمی
face value U ارزش اسمی
nominal data U داده اسمی
nominal cost U هزینه اسمی
face value U بهای اسمی
nominal pitch U گام اسمی
nominal price U قیمت اسمی
nominal value U مقدار اسمی
nominal value U قیمت اسمی
ostensible U شریک اسمی
nominal value U بهای اسمی
nominal value U ارزش اسمی
nominal scale U مقیاس اسمی
nominal price U بهای اسمی
nominal rating U کار اسمی
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
intermittent rating U کار اسمی متناوب
n.h.p. U توان اسمی دستگاه
it answers to its name U اسمی است بامسمی
full load U بار خارجی اسمی
gerund U اسمی که از اضافه کردن
above par U بالاتر از بهای اسمی
nominal load U بار خارجی اسمی
below par U کمتر از ارزش اسمی
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
nominal value U قیمت اسمی سهمی
at par U قیمت اسمی سند
continuous rating U کار پیوسته اسمی
below par U کمتر از بهای اسمی
voltage rating of a condenser U ولتاژ اسمی خازن
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
nominal horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
asthmatic U دچار تنگی نفس اسمی
indicated horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
asthmatics U دچار تنگی نفس اسمی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation U یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
nominative appositive U اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
germinal U اصلی
initials U اصلی
initialling U اصلی
aboriginals U اصلی
trunks U خط اصلی
primitive U اصلی
essentials U اصلی
trunk U خط اصلی
firsthand U اصلی
fundametal U اصلی
immanent U اصلی
arches U اصلی
arch- U اصلی
arch U اصلی
organic U اصلی
main deck U پل اصلی
main door U در اصلی
primary U اصلی
main attack U تک اصلی
line link U خط اصلی
head U اصلی
inherent U اصلی
isogeny U هم اصلی
ingrown U اصلی
initial U اصلی
initialled U اصلی
initialed U اصلی
parent U اصلی
main lines U خط اصلی
master U اصلی
main U خط اصلی
text U اصلی
main line U خط اصلی
mastered U اصلی
seminal U اصلی
quintessential U اصلی
first-hand U اصلی
primordial U اصلی
texts U اصلی
elementary U اصلی
functional U اصلی
primarily U اصلی
aboriginal U اصلی
principals U اصلی
elementarily U اصلی
principal U اصلی
main <adj.> U اصلی
normative U اصلی
intrinsic U اصلی
principle U اصلی
essential U اصلی
elemental U اصلی
fundamental U اصلی
primal U اصلی
original U اصلی
radical U اصلی
radicals U اصلی
major U اصلی
mainline U خط اصلی
mainlining U اصلی
mainlining U خط اصلی
mainlines U اصلی
mainlines U خط اصلی
mainlined U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainline U اصلی
initialing U اصلی
native code U کد اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com