Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
In ditail . Diffusively .
U
بطور مفصل ( مفصلا")
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
issuant
U
منتشر کننده منتشر شونده
glenoid fossa or cavity
U
گودی مفصل کاسه مفصل
broadcast
U
منتشر
broadcasts
U
منتشر
diffusing
U
منتشر کردن
broadcast
U
منتشر کردن
incident light
U
نور منتشر
inedited
U
منتشر نشده
circulate
U
منتشر شدن
circulates
U
منتشر شدن
spreader
U
منتشر کننده
put forth
U
منتشر کردن
diffuses
U
منتشر کردن
broadcasts
U
منتشر کردن
diffuses
U
منتشر شده
diffusing
U
منتشر شده
diffused
U
منتشر کردن
diffused
U
منتشر شده
diffuse
U
منتشر کردن
diffuse
U
منتشر شده
get abroad
U
منتشر شدن
give forth
U
منتشر کردن
distributed capacity
U
فرفیت منتشر
irradiated
U
منتشر کردن
irradiate
U
منتشر کردن
to make a noise
U
منتشر شدن
circulated
U
منتشر شدن
diffuser
U
منتشر کننده
diffusor
U
منتشر کننده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
spread
U
منتشر کردن
irradiating
U
منتشر کردن
spreads
U
منتشر کردن
irradiates
U
منتشر کردن
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
release
U
منتشر ساختن رهایی
reported statistics
U
امارهای منتشر شده
pantropic
U
منتشر درنواحی گرمسیری
released
U
منتشر ساختن رهایی
republish
U
دوباره منتشر کردن
pantropical
U
منتشر درنواحی گرمسیری
propagated error
U
اشتباه منتشر شده
widespread
U
شایع همه جا منتشر
releases
U
منتشر ساختن رهایی
spreads
U
منتشر کردن یا شدن
widespreading
U
شایع همه جا منتشر
circumfuse
U
باطراف منتشر کردن
spreads
U
منتشر شدن انتشار
unissued shares
U
سهام منتشر نشده
spread
U
منتشر کردن یا شدن
spread
U
منتشر شدن انتشار
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
the volume that preceded
U
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
blowy
U
بسهولت باطراف منتشر شونده
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
spread
U
[منتشر کردن مایع روی سطح]
diffuses
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about
U
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
the disease threatens to sprea
U
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
hinges
U
مفصل
articulation
U
مفصل
pivot
U
مفصل
pivots
U
مفصل
pivoted
U
مفصل
juncture
U
مفصل
hinge
U
مفصل
voluminous
U
مفصل
coupling
U
مفصل
fulsome
U
مفصل
inarticulate
U
بی مفصل
copula
U
مفصل
spacious
U
مفصل
copulas
U
مفصل
inventorial
U
مفصل
Hinduism
U
مفصل
copious
U
مفصل
fine drawn
U
مفصل
commissure
U
مفصل
anarthrous
U
بی مفصل
baom joomok
U
یک مفصل
jointless
U
بی مفصل
joint
U
مفصل
sockets
U
مفصل
socket
مفصل
linkage point
U
مفصل
synarthrosis
U
مفصل بی حرکت
swivel joint
U
مفصل گردان
steering swivel
U
مفصل فرمان
sleeve
U
موف مفصل
swivelled
U
مفصل گردان
arthritis
U
التهاب مفصل
arthritis
U
اماس مفصل
articulation
U
مفصل لولا
ample
U
فراوان مفصل
articulation
U
مفصل بندی
abarticulation
U
مفصل متحرک
gimmal
U
مفصل لولا
sleeves
U
موف مفصل
disjoint
U
از مفصل دراوردن
trunnion
U
مفصل افقی
universal joint
U
مفصل چرخنده
choke joint
U
مفصل چوکی
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
splice
U
مفصل بافته
spliced
U
مفصل بافته
splices
U
مفصل بافته
splicing
U
مفصل بافته
hips
U
مفصل ران
hip
U
مفصل ران
synosteology
U
مفصل شناسی
diarthrosis
U
مفصل متحرک
detail part
U
قسمت مفصل
in great detail
U
با جزئیات مفصل
ankylosis
U
جمود مفصل
arthrology
U
مفصل شناسی
toggle joint
U
مفصل زانویی
scape
U
مفصل اصلی
multiple cable joint
U
مفصل انشعاب
swivels
U
مفصل گردنده
swivelled
U
مفصل گردنده
swivel
U
مفصل گردان
swivel
U
مفصل گردنده
luncheon
U
غذای مفصل
high tea
U
عصرانه مفصل
knee joint
U
مفصل زانو
largo
U
اهسته و مفصل
luncheons
U
غذای مفصل
clip
U
مفصل کابل
clipped
U
مفصل کابل
clippings
U
مفصل کابل
clips
U
مفصل کابل
joint
U
مفصل پیوندگاه
palaver
U
گفتگوی مفصل
swivels
U
مفصل گردان
pigtail
U
مفصل دم خوکی
glene
U
کاسه مفصل
ginglymus
U
مفصل لولایی
facets
U
بند مفصل
articulating
U
مفصل دارکردن
articulates
U
مفصل دارکردن
facet
U
بند مفصل
articulate
U
مفصل دارکردن
hip joint
U
مفصل ران
hinge joint
U
مفصل لولایی
pigtails
U
مفصل دم خوکی
juncture
U
پیوستگی مفصل
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
acondylose
U
بدون بند یا مفصل
gabfest
U
محاوره طولانی و مفصل
luxation
U
در رفتگی مفصل استخوان
choke flange joint
U
مفصل چوکی ال شکل
cable jointing sleeve
U
مفصل انشعاب کابل
cable joint
U
مفصل اتصال کابل
amplify
U
مفصل گفتن یانوشتن
amplifies
U
مفصل گفتن یانوشتن
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
disjoint
U
در رفتن از مفصل درامدن
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
dimerous
U
دارای مفصل دوبخشی
amplifying
U
مفصل گفتن یانوشتن
enarthrosis
U
مفصل کام و زبانهای
kettledrum
U
دمامه عصرانه مفصل
kettledrums
U
دمامه عصرانه مفصل
naker
U
دمامه عصرانه مفصل
thurl
U
مفصل خاصره گوسفند
joint resistance
U
مقدار مقاومت مفصل
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
kettle drum
U
دمامه عصرانه مفصل
amplified
U
مفصل گفتن یانوشتن
arthropod
U
جانور مفصل دار
acondylous
U
بدون بند یا مفصل
double-jointed
U
دارای مفصل کاذب
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
double jointed
U
دارای مفصل کاذب
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com