Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dazzlingly
U
بطور خیره کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fulgurant
U
خیره کننده
relucent
U
خیره کننده
staring red
U
یا خیره کننده
foudroyant
U
خیره کننده
eclat
U
روشنی خیره کننده
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
flares
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flare
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
persuasively
U
بطور متقاعد کننده
prohibitively
U
بطور جلوگیری کننده
ponderously
U
بطور کسل کننده
prolixly
U
بطور خسته کننده
wearisomely
U
بطور خسته کننده
perplexingly
U
بطور گیج کننده
receptively
U
بطور درک کننده
imminently
U
بطور تهدید کننده
tediously
U
بطور کسل کننده
lugubriously
U
بطور دلتنگ کننده
mawkishly
U
بطور بی مزه یا کسل کننده
preventively
U
بطور جلو گیری کننده یابازدارنده
deictic
U
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
glaring
U
خیره
agaze
U
خیره
dour
U
خیره سر
dourly
U
خیره سر
sullen
<adj.>
U
خیره سر
mulish
U
خیره سر
stubborn
<adj.>
U
خیره سر
eccentric
<adj.>
U
خیره سر
staring
U
خیره
willful
<adj.>
U
خیره سر
starring
U
خیره
obstinate
U
خیره سر
stubborn
U
خیره سر
screwball
U
خیره سر
intractable
<adj.>
U
خیره سر
testy
<adj.>
U
خیره سر
perverse
<adj.>
U
خیره سر
pertinacious
U
خیره سر
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
dazzling
U
خیره کردن
gloatingly
U
با نگاه خیره
dazzled
U
خیره کردن
stare
U
خیره شدن
dazzle
U
خیره کردن
stared
U
خیره شدن
stares
U
خیره شدن
dazzles
U
خیره کردن
dazzlement
U
خیره سازی
goggle-eyed
U
خیره چشم
gazing
U
نگاه خیره
to look fixedly
U
خیره نگریستن
to stand at gaze
U
خیره ایستادن
blinded
U
خیره کردن
gazed
U
نگاه خیره
gaze
U
نگاه خیره
steadfastly
U
پابرجای خیره
gazes
U
نگاه خیره
blinds
U
خیره کردن
steadfast
U
پابرجای خیره
blind
U
خیره کردن
mulishness
U
خیره سری
gape seed
U
نگاه خیره
gapeseed
U
نگاه خیره
perrinaciousness
U
خیره سری
moon eyed
U
خیره ومتحیر
intractable
U
خیره سر ستیزه جو
glaringly
U
با نگاه خیره
impudence
U
خیره سری
obstinacy
U
خیره سری
stubbornness
U
خیره سری
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
gapes
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
stargaze
U
بستاره ها خیره شدن
watcheye
U
چشم خیره وسفید
gazing
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
glare
U
خیره نگاه کردن
glowering
U
خیره نگاه کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
starer
U
دارای نگاه خیره
stared
U
خیره نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
bedazzle
U
بکلی خیره کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
glowers
U
اخم کردن نگاه خیره
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
fixations
U
خیره شدگی تعلق خاطر
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
to stare any one into silence
U
کسیرا با نگاه خیره از روبردن
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
fixation
U
خیره شدگی تعلق خاطر
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
gaping stock
U
چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
Boketto
U
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
gawping
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
to stare at person in the face
U
توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
gawp
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gape seed
U
چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com