Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
primordially
U
بطور بدوی یا اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incipiently
U
بطور ابتدائی یا بدوی
primitively
U
بطور قدیمی یا بدوی
rudimentary
U
بدوی
primitive
U
بدوی
nomads
U
بدوی
nomad
U
بدوی
Bedouin
U
بدوی
proto
U
بدوی
initial
U
بدوی
initialed
U
بدوی
Bedouins
U
بدوی
inchoative
U
بدوی
incipient
U
بدوی
initialling
U
بدوی
initials
U
بدوی
initialled
U
بدوی
initialing
U
بدوی
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
rudimental
U
بدوی ابتدائی
ingressive
U
بدوی ابتدائی
court of first instance
U
دادگاه بدوی
prime impression
U
دعوی بدوی
germinal
U
جرثومهای بدوی
petition to court of first instance
U
عرضحال بدوی
seminal
U
نطفهای بدوی
rudiment
U
چیز بدوی
proto arabic
U
عربی بدوی
summary court
U
دادگاه بدوی
in germ
U
درمرحله بدوی
in embryo
U
درمرحله بدوی
origin writ
U
دادخواست بدوی
embryos
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
demurring
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
false
U
کدی که حاوی مقادیری بدوی حد است
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
essential
U
اصلی
germinal
U
اصلی
masters
U
اصلی
parent
U
اصلی
main door
U
در اصلی
main deck
U
پل اصلی
elementarily
U
اصلی
majoring
U
اصلی
major
U
اصلی
main attack
U
تک اصلی
cardinal
U
اصلی
cardinals
U
اصلی
majored
U
اصلی
line link
U
خط اصلی
genuine
U
اصلی
elemental
U
اصلی
master
U
اصلی
head
U
اصلی
inherent
U
اصلی
proto
U
اصلی
arches
U
اصلی
arch-
U
اصلی
arch
U
اصلی
seminal
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
essentials
U
اصلی
native code
U
کد اصلی
fundametal
U
اصلی
text
U
اصلی
texts
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
firsthand
U
اصلی
primordial
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
main line
U
خط اصلی
main lines
U
خط اصلی
main
U
خط اصلی
mainline
U
خط اصلی
mainline
U
اصلی
mainlined
U
خط اصلی
mainlined
U
اصلی
mainlines
U
خط اصلی
mainlines
U
اصلی
mainlining
U
خط اصلی
rudimental
U
اصلی
mastered
U
اصلی
organic
U
اصلی
main stem
U
خط اصلی
primarily
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
aboriginals
U
اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
mainlining
U
اصلی
trunks
U
خط اصلی
primes
U
اصلی
primed
U
اصلی
prime
U
اصلی
original
U
اصلی
principals
U
اصلی
essential
<adj.>
U
اصلی
principle
U
اصلی
basics
U
اصلی
initialled
U
اصلی
immanent
U
اصلی
initialing
U
اصلی
elementary
U
اصلی
trunk
U
خط اصلی
initial
U
اصلی
ingrown
U
اصلی
initialed
U
اصلی
vital
<adj.>
U
اصلی
substantive
[essential]
<adj.>
U
اصلی
primary
U
اصلی
quintessential
<adj.>
U
اصلی
major
<adj.>
U
اصلی
basic
U
اصلی
primitive
U
اصلی
radicals
U
اصلی
initialling
U
اصلی
primal
U
اصلی
radical
U
اصلی
initials
U
اصلی
originals
U
اصلی
functional
U
اصلی
isogeny
U
هم اصلی
principal
U
اصلی
normative
U
اصلی
principal planets
U
سیارات اصلی
part
U
عنصر اصلی
principal stress
U
خستگی اصلی
source document
U
سند اصلی
main road
U
جاده اصلی
principal stress
U
تنش اصلی
principle axis
U
محور اصلی
principle point
U
مبداء اصلی
principal reason
U
علت اصلی
principal punishment
U
مجازات اصلی
matador
U
گاوباز اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com