English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bibulous U باده دوست باده نوش
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wine U باده
wines U باده
the juice of the grape U باده
bottles U بطری
bottle U بطری
black glass bottle U بطری
flacon U بطری
bottle rack U جا بطری
to drink wine U باده نوشیدن
oenomel U باده انگبینی
libertines U باده گساروعیاش
vinous flavour U مزه باده
vinous U ماننده باده
vinosity U باده گساری
quaffer U باده گسار
rummer U جام باده
wino U باده پرست
bender U باده پرستی
toper U باده گسار
chalices U جام باده
chalice U جام باده
benders U باده پرستی
wineshop U باده فروشی
oenomeeter U باده سنج
guzzler U باده خوار
guzzler U باده خور
maenad U زن باده گسار
malt worm U باده خور
menad U زن باده گسار
bacchvs U رب النوع باده
bacchant U باده پرست
oenologist U باده شناس
oenology U باده شناسی
canned U مست باده
libertine U باده گساروعیاش
the neck of a bottle U گردن بطری
winebottle U بطری شرابی
handscrew U پیچ سر بطری
nursing bottle U بطری شیربچه
bottle feeding U تغذیه با بطری
bottles U محتوی یک بطری
gas cylinder U بطری گاز
bottleneck U دهانه بطری
gas bottle U بطری گاز
wash bottle U بطری شستشوی
jug fishing U ماهیگیری با بطری
leyden jar U بطری لید
bottle-feeding U تغذیه با بطری
bottle U محتوی یک بطری
crown stopper U سر بطری پهن
absorption bottle U بطری جذب
cork screw U پیچ سر بطری
bottlenecks U دهانه بطری
cylinders U بطری گاز
magnum U بطری دو کوارتی
vinaigrette U بطری سرکه
magnums U بطری دو کوارتی
cylinder U بطری گاز
puncheon U بشکه یاخمره باده
wine bibber U باده نوش میگسار
muscadine U باده انگور مشک
bacchanalia U جشن باده گساری
bacchantic U وابسته به باده گساری
Intoxicated with pride . U مست باده غرور
bacchus U رب النوع شراب و باده
sherry cobbler U باده سفیداشپانی بالیمووقندوغیره
bottle silt sampler U نمونه برداری با بطری
The bottle is fI'lled up with water U بطری با آب پر شده است
phial U شیشه یا بطری کوچک
fiasco U ناکامی بطری شراب
fiascos U ناکامی بطری شراب
flacon U بطری در دار کوچک
duplex weighting bottle U بطری دو دردار توزین
quar U بطری ابجویک کوارتی
phials U شیشه یا بطری کوچک
gas washing bottle U بطری گاز شویی
barkeep U باده فروش صاحب میکده
stum U شیره انگور باده تازه
barkeeper U باده فروش صاحب میکده
sangaree U باده قرمز ادویه زده
bacchanal U الههء باده وباده پرستی
toasts U باده نوشی بسلامتی کسی
toasting U باده نوشی بسلامتی کسی
pledged U باده نوشی بسلامتی کسی
pledges U باده نوشی بسلامتی کسی
pledge U بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledges U بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledge U باده نوشی بسلامتی کسی
pledged U بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledging U باده نوشی بسلامتی کسی
greybeard U کوزه سنگی برای باده
pledging U بسلامتی کسی باده نوشیدن
toasted U باده نوشی بسلامتی کسی
toast U باده نوشی بسلامتی کسی
closure U دریچه درب بطری وغیره
closures U دریچه درب بطری وغیره
cellaret U گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
bacchanalian U وابسته به جشن باده گساری و شادمانی
feeder U رود فرعی بطری پستانک دار
feeders U رود فرعی بطری پستانک دار
feeding-bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottles U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding bottle U بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
lachryma christi U باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
supernaculum U باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
wine cooper U کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
poms U یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
pom U یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
bottle pocket billiard U بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
obsidian U مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
ithyphallic U وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
bit mapped screen U RA قرار گیرد
breadboard U می صورت گیرد
it gives me the hump U جرم می گیرد
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
The fortune teller tells fortunes . U فالگیر فال می گیرد
laughter is infectious U خنده همه را می گیرد
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
what p do you receive? U صدی چندمی گیرد
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
privat docent or zent U اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
He does not bite. U او [مرد] گاز نمی گیرد.
she is too p about her dress U زیاد درلباس دقت می گیرد
footprint U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprints U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
wine does not a with me U شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
corkscrew rule U قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> U تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
The poor fellow ( guy ) is restless. U بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
What is worth doing is worth doing well . <proverb> U کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
desktop U سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
cycles U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycled U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
cpi U تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
nonoverlap processing U نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
gradine U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
Gothic Revival U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
jibstay U قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
sprocket wheel U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com