Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capricorn
U
بزغاله نشانه دهم منطقه البروج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zodiacal
U
منطقه البروج دایره البروج
zodiac
U
منطقه البروج دایره البروج
zodiac
U
منطقه البروج
signs of the zodiac
U
صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
leo
U
برج اسد که پنجمین صورت فلکی منطقه البروج است
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
ecliptic
U
دایره البروج
eclipic
U
دایره البروج
obliquity of ecliptic
U
میل دایره البروج
capricorni
U
بزغاله
kidding
U
بزغاله
kid
U
بزغاله
yeanling
U
بزغاله
kidded
U
بزغاله
goat
U
بزغاله
goats
U
بزغاله
capricornus
U
بزغاله
kid skin
U
پوست بزغاله
kid leather
U
چرم بزغاله
kid
U
چرم بزغاله
kidding
U
چرم بزغاله
kidded
U
چرم بزغاله
pointer
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
bleats
U
صدای بزغاله کردن
bleating
U
صدای بزغاله کردن
bleated
U
صدای بزغاله کردن
bleat
U
صدای بزغاله کردن
kid leather
U
پوست بزغاله تیماج
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
sacrament
U
نشانه
attributes
U
نشانه
presaging
U
نشانه
sacraments
U
نشانه
presages
U
نشانه
icon
U
نشانه
marks
U
نشانه
signal
U
نشانه
signalled
U
نشانه
mark
U
نشانه
presaged
U
نشانه
cue
U
نشانه
cues
U
نشانه
portent
U
نشانه
portents
U
نشانه
signaled
U
نشانه
presage
U
نشانه
ikons
U
نشانه
omen
U
نشانه
symptom
U
نشانه
icons
U
نشانه
symptoms
U
نشانه
indications
U
نشانه ها
reminiscences
U
نشانه
indicative
U
نشانه
cursors
U
نشانه گر
emblems
U
نشانه
omens
U
نشانه
bench mark
U
نشانه
trace
U
نشانه
traced
U
نشانه
traces
U
نشانه
attribute
U
نشانه
emblem
U
نشانه
attributing
U
نشانه
emblematic
U
نشانه
cursor
U
نشانه گر
symbol
U
نشانه
reminiscence
U
نشانه
symptomless
U
بی نشانه
token
U
نشانه
tokens
U
نشانه
markers
U
نشانه
one address
U
با یک نشانه
marker
U
نشانه
sem
U
نشانه شناسی
proof
U
نشانه مدرک
marksman
U
نشانه گیر
marksmen
U
نشانه گیر
aim
U
نشانه گرفتن .
aimed
U
نشانه گرفتن .
aims
U
نشانه گرفتن .
symptomatology
U
نشانه شناسی
asterisks
U
1-نشانه گرافیکی
vetoing
U
نشانه مخالفت
vetoes
U
نشانه مخالفت
symptomatic
U
نشانه بیماری
proof of laziness
U
نشانه تنبلی
trained
U
نشانه رفتن
prodrome
U
پیش نشانه
asterisk
U
1-نشانه گرافیکی
proofs
U
نشانه مدرک
veto
U
نشانه مخالفت
vetoed
U
نشانه مخالفت
cairn
U
سنگ نشانه
cairns
U
سنگ نشانه
targetted
U
تیر نشانه
targeted
U
تیر نشانه
targeting
U
تیر نشانه
targets
U
تیر نشانه
targetting
U
تیر نشانه
markers
U
علامت نشانه
marker
U
علامت نشانه
target
U
تیر نشانه
allegory
U
نشانه علامت
allegories
U
نشانه علامت
indicator
U
علامت خط نشانه
token passing
U
گذراندن نشانه
traffic signal
U
نشانه روشن
typology
U
نشانه شناسی
levels
U
نشانه گرفتن
levelled
U
نشانه گرفتن
leveled
U
نشانه گرفتن
level
U
نشانه گرفتن
sightings
U
نشانه رفتن
sighting
U
نشانه رفتن
bode
U
نشانه بودن
aiming
U
نشانه روی
signalled
U
علامت نشانه
emblematical
U
حاوی نشانه
frequency mark
U
نشانه فرکانس
signaled
U
علامت نشانه
signal
U
علامت نشانه
bench mark
U
نشانه مبنا
badge reader
U
نشانه خوان
cue learning
U
نشانه اموزی
go ahead
U
نشانه ترقی
indicium
U
نشانه ویژه
train
U
نشانه رفتن
cockshy
U
نشانه روی
trains
U
نشانه رفتن
code
U
نشانه قراردادی
indication
U
اشعار نشانه
dan buoy
U
بویه نشانه
discriminandum
U
نشانه افتراق
line of sight
U
خط نشانه روی
minimal cue
U
نشانه کمینه
cockshot
U
نشانه روی
pivot point
U
نقطه نشانه
merit badge
U
نشانه هنر
direction peg
U
میخ نشانه
sight
U
الت نشانه روی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com