English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tag U برچسب زدن بدنبال اوردن
tags U برچسب زدن بدنبال اوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snooped U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
tag sort U مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
ticket U برچسب برچسب زدن به
tickets U برچسب برچسب زدن به
thereinafter U بدنبال ان
ensuite U بدنبال هم
jackknife U بدنبال
entrain U بدنبال کشیدن
trail U بدنبال کشیدن
trailed U بدنبال کشیدن
trailing U بدنبال کشیدن
trails U بدنبال کشیدن
to prospect [for] U گشتن [بدنبال]
trailing U بدنبال حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
snoop U بدنبال غذا پوییدن
tows U باطناب بدنبال کشیدن
snooped U بدنبال غذا پوییدن
tow U باطناب بدنبال کشیدن
take on <idiom> U بدنبال چیزی بودن
snoops U بدنبال غذا پوییدن
trailed U بدنبال حرکت کردن
snooping U بدنبال غذا پوییدن
trail U بدنبال حرکت کردن
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing U بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
grasps U بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped U بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp U بچنگ اوردن گیر اوردن
labelled U برچسب
volumes U برچسب
labeling U برچسب
banderole U برچسب
adhesive label U برچسب
banderol U برچسب
labels U برچسب
volume U برچسب
tags U برچسب
quasi- U برچسب
stigma U برچسب
brands U برچسب
branding U برچسب
brand U برچسب
label U برچسب
stigmas U برچسب
self-adhesive labels U برچسب
lable U برچسب
tag U برچسب
tape label U برچسب نوار
bookplate U برچسب کتاب
labels U برچسب زدن
tally plate U برچسب تست
statement label U برچسب حکم
tag file U پرونده برچسب
statement label U برچسب جمله
tally plate U برچسب ازمایش
labeled U برچسب دار
bale breaker U برچسب عدل
labelled U برچسب زدن
tag file U فایل برچسب
label prefix U پیشوند برچسب
label record U مدرک برچسب
tag U برچسب زدن
lable U برچسب زدن
lablling U برچسب زنی
lable paper U کاغذ برچسب
lable record U رکورد برچسب
file label U برچسب فایل
labelling U برچسب زنی
file label U برچسب پرونده
tags U برچسب زدن
external label U برچسب خارجی
label U برچسب زدن
volume label U برچسب دیسک
volume label U برچسب حجم
labeling U برچسب زدن
header label U برچسب سرامد
book plate U برچسب کتاب
book plates U برچسب کتاب
data set label U برچسب مجموعه داده ها
repeating label U برچسب یا مطلب مکرر
labeled file U پرونده برچسب دار
price tag U برچسب قیمت کالا
undefined label U برچسب تعریف نشده
trailer label U برچسب پشت بند
volume table of constants U جدول برچسب محتویات
tally U جای چوبخط برچسب
tallies U جای چوبخط برچسب
tallying U جای چوبخط برچسب
string U برچسب مشخصات یک رشته
tallied U جای چوبخط برچسب
labelled U چاپ آدرسهای روی برچسب
labeling U چاپ آدرسهای روی برچسب
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
labels U چاپ آدرسهای روی برچسب
label U چاپ آدرسهای روی برچسب
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
docketing U لیست محتوای بسته بندی برچسب
formats U با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
vtoc U فهرست راهنما جدول برچسب محتویات
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
format U با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
dockets U لیست محتوای بسته بندی برچسب
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
docket U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed U لیست محتوای بسته بندی برچسب
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
labelling U 1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها
labels U موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labelled U موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labeling U موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
label U موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
symbolically U نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic U نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
definition U یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
definitions U یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
input/output U استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
operand U عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
macro U تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
literal U دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن
wordprocessing U استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
texts U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
transistors U هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
transistor U هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
scanners U وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
scanner U وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
macro U استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
interior label U برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
labels U اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
label U اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labeling U اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labelled U اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
cataract U اب اوردن
classicize U در اوردن
bring in U اوردن
cataracts U اب اوردن
run out of U کم اوردن
bring back U پس اوردن
to put in remembrance U اوردن
run short U کم اوردن
fetched U اوردن
to bring in to line U در صف اوردن
procure U اوردن
fetch U اوردن
fetches U اوردن
ascites U اب اوردن
compliance U بر اوردن
inductility U اوردن
leavens U ور اوردن
leavening U ور اوردن
leaven U ور اوردن
bringing U اوردن
stretched U کش اوردن
immigrate U اوردن
go for U اوردن
stretch U کش اوردن
brings U اوردن
immigrated U اوردن
immigrating U اوردن
procuring U اوردن
procured U اوردن
procures U اوردن
bring U اوردن
immigrates U اوردن
stretches U کش اوردن
teethe U دندان در اوردن
teethed U دندان در اوردن
expropriate U از تملک در اوردن
plague U بستوه اوردن
uprooting U ازبن در اوردن
uproots U ازبن در اوردن
uproot U ازبن در اوردن
expropriating U از تملک در اوردن
expropriates U از تملک در اوردن
uprooted U ازبن در اوردن
disembark U از کشتی در اوردن
teethes U دندان در اوردن
expropriated U از تملک در اوردن
revivifying U بهوش اوردن
overlaid U فشار اوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com