English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bills receivable U بروات قابل دریافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operation exposure guide U حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
bill book U دفتر بروات
billhead U بروات چاپی
receivable U بروات وصولی
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
agiotage U معاملات احتکاری بروات
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
achievable U قابل وصول قابل تفریق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
sensible U قابل درک قابل رویت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
discernment U دریافت
receipts U دریافت
receipt U دریافت
collections U دریافت
delivery U دریافت
deliveries U دریافت
apperception U دریافت
mental perception U دریافت
receiving U دریافت
percipience U دریافت
collection U دریافت
comprehensions U دریافت
apprehensions U دریافت
synecdoche U هم دریافت
reception U دریافت
apprehension U دریافت
transmission/reception of messages U دریافت
receptions U دریافت
sensing U دریافت
sentience U دریافت
comprehension U دریافت
inception U دریافت
recieve only U دریافت محض
payees U دریافت کننده
recieve U دریافت کردن
answer/originate U دریافت / ارسال
receivable U دریافت کردنی
recovers U دریافت کردن
catcher's side U سمت دریافت
getter U دریافت کننده
recipients U دریافت کنندگان
perception U دریافت احساس
collection of goods U دریافت کالا
recipient U دریافت کننده
acquire U دریافت کردن
acquires U دریافت کردن
acquiring U دریافت کردن
audio reception U دریافت صوتی
receptions U دریافت پذیرش
reception U دریافت پذیرش
recover U دریافت کردن
recovering U دریافت کردن
collecting main U شبکه دریافت
pull down U دریافت کردن
collecting of the current U دریافت جریان
perceptions U دریافت احساس
recipiency U قوه دریافت
receiver U دریافت کننده
pick up <idiom> U دریافت کردن
receiver U متصدی دریافت
draws U دریافت کردن
receivers U دریافت کننده
recipient U دریافت کنندگان
receives U دریافت کردن
recipients U دریافت کننده
percept U دریافت ادراکی
payee U دریافت کننده
hear from <idiom> U دریافت نامه
receive U دریافت کردن
receivers U متصدی دریافت
handshaking U آماده دریافت
draw U دریافت کردن
long distance reception U دریافت دور
come into <idiom> U دریافت کردن
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
outed U دریافت کننده سرویس
sinks U دریافت انتهای خط ارتباتی
sink U دریافت انتهای خط ارتباتی
obtains U گرفتن یا دریافت کردن
bills receivable U براتهای دریافت کردنی
on the dole <idiom> U دریافت خیر وسعادت
out U دریافت کننده سرویس
obtained U گرفتن یا دریافت کردن
obtain U گرفتن یا دریافت کردن
intuition U کشف دریافت ناگهانی
pick up <idiom> U دریافت صدای رادیو و...
intuitions U کشف دریافت ناگهانی
out- U دریافت کننده سرویس
automatic send/reciever U ارسال و دریافت خودکار
asr U ارسال و دریافت اتوماتیک
boosting U کمک دریافت شده
boosts U کمک دریافت شده
receipt U دریافت رسید دادن
payee U دریافت کننده پول
receipt U رسید پیام دریافت شد
receipts U دریافت رسید دادن
goods received note U برگه دریافت کالا
receipts U رسید پیام دریافت شد
fee charged U هزینه دریافت شده
payees U دریافت کننده وجه
received data U داده دریافت شده
payee U دریافت کننده وجه
consignee U دریافت کننده محموله
mortality U قابلیت دریافت ضایعات
mail call U دریافت نامه از پستخانه
payees U دریافت کننده پول
boost U کمک دریافت شده
boosted U کمک دریافت شده
deferred income U پیش دریافت درامد
drew U دریافت کرد ناتمام گذاشت
charges collect U هزینه نقدا" دریافت میشود
garble U اشتباه درارسال و دریافت پیام
pass reciever U دریافت کننده مجاز پاس
input U کامپیوتری که داده دریافت میکند
collecting U بدست آوردن یا دریافت داده
collect U بدست آوردن یا دریافت داده
hold U دریافت کردن گرفتن توقف
holds U دریافت کردن گرفتن توقف
get a fix on something <idiom> U نامه الکترونی دریافت کردن
pick up <idiom> U سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
grip U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripped U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
collects U بدست آوردن یا دریافت داده
cashing U دریافت کردن صندوق پول
inputted U کامپیوتری که داده دریافت میکند
surprise dosage U دریافت دوز ناگهانی اتمی
cc U هزینه نقدا" دریافت میشود
annuitant U دریافت دارنده مقرری سالانه
gripping U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
cash U دریافت کردن صندوق پول
cashed U دریافت کردن صندوق پول
cashes U دریافت کردن صندوق پول
grips U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gather U دریافت داده از منابع مختلف
hand out U حریف دریافت کننده سرویس
i/o U مربوط به ارسال یا دریافت داده
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
answer/originate U که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
mode U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
hitch U کامل کردن پاس به دریافت کننده
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
hitches U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitching U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
tolbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
cut block U سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
suicide pass U پاس به دریافت کننده از پشت سرش
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
modes U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
tollbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com