English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
medalists U برنده مدال
medallist U برنده مدال
medallists U برنده مدال
medalist U برنده مدال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
medalists U دارای مدال برنده مدال
medallist U دارای مدال برنده مدال
medallists U دارای مدال برنده مدال
medalist U دارای مدال برنده مدال
Other Matches
badges U مدال
badge U مدال
gong [British E] U مدال
medals U مدال
medal U مدال
medalled U مدال گرفته
medalled U مدال دار
medal of honor U مدال افتخار
medal of freedom U مدال ازادی
numismatic U مدال شناسی
campaign medal U مدال جنگی
numismatics U مدال شناسی
numismatology U مدال شناسی
insigne U مدال رسمی
insignia U مدال رسمی
silver medals U مدال نقره
numismatist U مدال شناس
silver medal U مدال نقره
gold medals U مدال طلا
medallions U مدال بزرگ
medallion U مدال بزرگ
bronze medals U مدال برنز
bronze medal U مدال برنز
gold medal U مدال طلا
fourragere U کاغذ حکم مدال
service bar U مدال یا نشان خدمت
bronze star medal U مدال ستاره برنز
fourragere U حکم نشان یا مدال
decorations U اذین بندی مدال یا نشان
They ripped off his medals . U مدال هایش را از سینه اش کندند
medallion U با مدال بزرگ زینت دادن
To be decorated . U نشان گرفتن ( مدال وغیره )
decoration U اذین بندی مدال یا نشان
medallions U با مدال بزرگ زینت دادن
exergue U جای تاریخ سکه یا مدال
medal U نشانی شبیه سکه مدال
medals U نشانی شبیه سکه مدال
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
tiepin U سنجاق مدال وزینت الات زنانه
incisory U برنده
trenchant U برنده
mutilator U برنده
foretooth U برنده
winners U برنده
winner U برنده
discoverers U پی برنده
cutting U برنده
portative U برنده
incisor tooth U برنده
incisive U برنده
high proof U برنده
scissile U برنده
conductive U برنده
deferent U برنده
discoverer U پی برنده
vehicles U برنده
winnings U برنده
cutter U برنده
winning U برنده
cutters U برنده
vehicle U برنده
heuristic U پی برنده
prizewinner U برنده جایزه
heiress U ارث برنده زن
heiresses U ارث برنده زن
dark horse U برنده غیرمترقبه
dark horses U برنده غیرمترقبه
edged tool U الت برنده
prizer U برنده جایزه
promotor U پیش برنده
gestatorial U برنده پاپ
gonfalonier U برنده پرچم
perseus U برنده سر دیو
contender U برنده احتمالی
contenders U برنده احتمالی
matrolinous U بارث برنده
outpoint U برنده با امتیاز
decision U برنده با امتیاز
lacerative U برنده یا درنده
incisively U بطور برنده
impellor U پیش برنده
impeller U پیش برنده
persi U برنده سر دیو
highest bidder U برنده مزایده
decisions U برنده با امتیاز
edge tool U الت برنده
dissolvent U حل کننده برنده
propulsive U جلو برنده
boosters U بالا برنده
user U بکار برنده
users U بکار برنده
wearing U تحلیل برنده
winners U برنده بازی
promoters U پیش برنده
promoter U پیش برنده
winner U برنده بازی
winning move U حرکت برنده
winning position U پوزیسیون برنده
booster U بالا برنده
propelling U پیش برنده
raiders U یورش برنده
raider U یورش برنده
achiever U از پیش برنده
annihilator U از بین برنده
winner of a match U برنده مسابقه
deferent U بیرون برنده
cutting head U نوک برنده
resolutive U تحلیل برنده
victor U برنده مسابقه
victors U برنده مسابقه
uptake U بالا برنده
shoo-in <idiom> U برنده مطلق
utilizer U بکار برنده
uplifter U بالا برنده
walk all over someone <idiom> U براحتی برنده شدن
carry the day <idiom> U برنده یا موفق شدن
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
raise the hand U بالابردن دست برنده
won ending U اخر بازی برنده
winterer U بسر برنده زمستان
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
nonwinner U هرگز برنده نشده
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
emasculative U برنده نیروی مردی
limivorous U فرو برنده گل ولای
liquidators U برچیننده از بین برنده
cutler U فروشنده الات برنده
chung seung U برنده هوگوابی تکواندو
benefitical U منتفع فایده برنده
benefic U فایده برنده نیکوکار
bearing capacity U قدرت برنده باربرد
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
painstaking U ساعی رنج برنده
liquidator U برچیننده از بین برنده
emasculatory U برنده نیروی مردی
emulous U رشک برنده طالب
jackpots U برنده تمام پولها
decision U برنده کشتی با امتیاز
decisions U برنده کشتی با امتیاز
jackpot U برنده تمام پولها
painstakingly U ساعی رنج برنده
file cutter U قسمت برنده سوهان
to ease to a victory U به سادگی برنده شدن [ورزش]
to scramble a victory U بزحمت برنده [پیروز] شدن
maidens U اسبی که هنوز برنده نشده
maiden U اسبی که هنوز برنده نشده
scissors U چیز برنده قطع کننده
gulfs U هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulf U هر چیز بلعنده وفرو برنده
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
cutting angle U سطح برنده تیغه برش
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
hybrid propulation U نیروی پیش برنده مختلط
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
hellward U سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
hoong seung U برنده هوگو قرمز تکواندو
waltz off with <idiom> U فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
blade U قسمت برنده لبههای تیغ دار
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
dye-remover U از بین برنده رنگ [سفید کننده]
defoliating agent U عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
I have not played my trump ( winning ) card . U ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
defoliants U مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
shoo in U کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
ingestive U بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> U زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
head U طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com