English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at choice U برحسب دلخواه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
Other Matches
one's heart'st d. U دلخواه
ideal U دلخواه
wished U دلخواه
wish U دلخواه
wishes U دلخواه
arbitary U دلخواه
ideals U دلخواه
arbitrary U دلخواه
idealizing U دلخواه سازی
at will U بطور دلخواه
idealizes U دلخواه سازی
idealized U دلخواه سازی
favorites U دلخواه برگزیده
favourite U دلخواه برگزیده
favourites U دلخواه برگزیده
idealize U دلخواه سازی
idealising U دلخواه سازی
idealises U دلخواه سازی
satisfactorily U موافق دلخواه
after one's will U بطور دلخواه
idealised U دلخواه سازی
after ones own heart U موافق دلخواه
to my satisfaction U موافق دلخواه من
sitting pretty <idiom> U درشراط دلخواه بودن
accord U دلخواه طیب خاطر
accorded U دلخواه طیب خاطر
accords U دلخواه طیب خاطر
shangri U شهر زیبا سرزمین دلخواه
lady's man <idiom> U مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
retire U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
retires U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
breeze U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezed U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezes U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezing U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
in accordance with U برحسب
agreeably to U برحسب
in conformity with U برحسب
in terms of U برحسب
incompliance with U برحسب
unitage U برحسب
at the request of U برحسب
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
at random <adv.> U برحسب اتفاق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
pursuant to U مطابق برحسب
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
accidental <adj.> U برحسب تصادف
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
to out ward seeming U برحسب فاهر
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
incidental <adj.> U برحسب تصادف
random <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
to U برحسب مطابق
custom U برحسب عادت
by usage U برحسب عادت
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
percentage U برحسب درصد
tonnage U وزن برحسب تن
percentages U برحسب درصد
hit or miss U برحسب تصادف
outwardly U برحسب فاهر
haphazardly U برحسب تصادف
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
velocities U تندی برحسب زمان
pounder U برحسب لیره کوبنده
velocity U تندی برحسب زمان
mileage U سنجش برحسب میل
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
cl U برحسب بار هر کامیون
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
ritually U برحسب ایین وشعائر
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
milage U سنجش برحسب میل
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
classis U تقسیم برحسب طبقه
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
heading U حرکت برحسب قطب نما
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
pounder U وزن شده برحسب رطل
headings U حرکت برحسب قطب نما
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
footage U طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
WISC U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
writable instruction set computer U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
pH U علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
amperage U شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
planck law U مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
characteristic diagram for the steel U دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
spoonerism U اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com