Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
enlist
U
برای سربازی گرفتن
enlisting
U
برای سربازی گرفتن
enlists
U
برای سربازی گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he was meant for a soldier
U
او برای سربازی در نظرگرفته بودند
he rose from the ranks
U
از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
to sign on
U
برای سربازی اسم نویسی کردن
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
to borrow for ... weeks
U
برای ... هفته قرض گرفتن
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at
U
برای گرفتن چیزی کوشیدن
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
to graps at anything
U
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
moved
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
To have design on someone . To malign someone .
U
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moves
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carries
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carried
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp
U
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carry
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
bid
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dead letter box
U
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
provisor
U
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
soldierliness
U
سربازی
soldieing
U
سربازی
soldier ship
U
سربازی
soldiership
U
سربازی
soldiering
U
سربازی
soliership
U
سربازی
trade of war
U
سربازی
military
U
سربازی
soldiery
U
سربازی
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
the soldier's occupation
U
شغل سربازی
ammunition stocking
U
جوراب سربازی
ammunition shoes
U
کفش سربازی
rationed
U
جیره سربازی
veteran service
U
خدمت سربازی
rations
U
جیره سربازی
soldiering
U
زندگی سربازی
to go to the wars
U
سربازی کردن
to bear arms
U
سربازی کردن
males of military age
U
مردان در سن سربازی
ration
U
جیره سربازی
to join the army
U
به سربازی رفتن
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
gauging rod
U
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
soldier
U
سپاهی سربازی کردن
call-up order
U
دستور به خدمت
[سربازی]
conscientious objection
U
خودداری از خدمت سربازی
draft order
[American English]
U
دستور به خدمت
[سربازی]
soldiers
U
سپاهی سربازی کردن
ranker
U
افسر سربازی کرده
to serve in the ranks
U
خدمت سربازی کردن
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
to p a soldier to duty
U
سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
general discharge
U
ترخیص عمومی از خدمت سربازی
to be reduced to the ranks
U
بپایه سربازی تنزل یافتن
certificate of service
U
برگ پایان خدمت سربازی
levied
U
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
levies
U
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levying
U
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levy
U
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
ranker
U
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
militarist
U
صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarists
U
صاحب روح سربازی یانظامی گری
enlisted
U
داوطلب خدمت سربازی نام نویسی کرده
enlisted
U
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
ensigns
U
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensign
U
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
preatorian
U
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
to take a sample of blood
U
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
sacks
U
کیسه خواب کیسه سربازی
sacked
U
کیسه خواب کیسه سربازی
sack
U
کیسه خواب کیسه سربازی
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com