Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
purchasing power parity
U
برابری قدرت خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purchasing power
U
قدرت خرید
purchasing power of money
U
قدرت خرید پول
value for money
U
قدرت خرید پول
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
current purchasing power
U
قدرت خرید فعلی
circulating medium
U
وسیله انتقال قدرت خرید
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
isonomy
U
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
order
U
خرید سفارش خرید
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
equations
U
برابری
comparisons
U
برابری
comparison
U
برابری
parallelism
U
برابری
evenness
U
برابری
equalization
U
برابری
equation
U
برابری
coequality
U
برابری
par
U
برابری
equality
U
برابری
owelty
U
برابری
parity
U
برابری
conformation
U
برابری
equalness
U
برابری
equity
U
برابری
isogony
U
برابری
rivalship
U
برابری
equivalent
U
برابری
equivalents
U
برابری
equities
U
برابری
inequalities
U
نا برابری
iso quant
U
برابری
inequality
U
نا برابری
manifoldness
U
چند برابری
counterbalance
U
برابری کردن
accommodation coefficient
U
ضریب برابری
commensuteness
U
برابری دراندازه
homology
U
همسانی برابری
musicality
U
برابری با موسیقی
musicalness
U
برابری با موسیقی
counterbalanced
U
برابری کردن
oneness
U
برابری وحدت
equal sign
U
علامت برابری
equality ciroui
U
مدار برابری
tie
U
رابطه برابری
exchange parity
U
برابری ارز
equal gate
U
دریچه برابری
gold parity
U
برابری طلا
counterbalances
U
برابری کردن
ties
U
رابطه برابری
coeternity
U
برابری درابدیت
subjective equality
U
برابری ذهنی
counterweigh
U
پارسنگ برابری کردن با
modernness
U
برابری بااصول امروزی ها
exchange rate parity
U
نرخ برابری ارز
par of exchange
U
نرخ برابری ارز
isopolity
U
برابری در حقوق سیاسی
exchange parity
U
نرخ برابری ارز
feminism
U
برابری طلبی زنان
par value of currencies
U
نرخ برابری اسعار
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
to make odds even
U
نا برابری ها را از میان بردن
equipollence
U
برابری درمعنی یاقوه
emulate
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulates
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulating
U
برابری جستن با پهلو زدن
equipoise
U
برابری دروزن متعادل ساختن
emulated
U
برابری جستن با پهلو زدن
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
feminism
U
عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
devaluation
U
تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
metamerism
U
برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
feminism
U
عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
lorenz curve
U
منحنی که نمایشگر انحراف توزیع درامداز وضع برابری کامل است
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
buying
U
خرید
underwrite
U
خرید
underwrites
U
خرید
purchasing
U
خرید
shopping
U
خرید
underwritten
U
خرید
underwrote
U
خرید
buys
U
خرید
procurement
U
خرید
buy
U
خرید
underwriting
U
خرید
purchase
U
خرید
purchased
U
خرید
purchases
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
purchase order
U
سفارش خرید
purchasing office
U
دفتر خرید
futures exchange
U
خرید اتی
coemption
U
خرید کل محصول
forward purchasing
U
پیش خرید
forward purchase
U
پیش خرید
forward purchase
U
خرید سلف
purchase order
U
دستور خرید
short covering
U
پیش خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
purchase rate
U
نرخ خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
oniomania
U
جنون خرید
open purchase
U
خرید ازاد
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
field buying
U
خرید در صحرا
purchasable
U
باب خرید
buyer's market
U
بازار خرید
buyers market
U
بازار خرید
nundination
U
خرید و فروش
buying price
U
قیمت خرید
procurement cycle
U
دوره خرید
shopping cart
U
گاری خرید
blanket buying
U
خرید کلی
buys
U
خرید کردن
to make a purchase
U
خرید کردن
shopping basket
U
سبد خرید
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
buying and selling
U
خرید و فروش
buy
U
خرید کردن
buying rate
U
نرخ خرید
purchasing power
U
توان خرید
bid
U
پیشنهاد خرید
monopolist
U
انحصار خرید
corners
U
خرید یکجا
cornering
U
خرید یکجا
corner
U
خرید یکجا
business
U
خرید یا فروش
achate
U
عقیق خرید
local procurement
U
خرید محلی
dealing
U
خرید و فروش
real estate
U
خرید زمین
redemption
U
باز خرید
local purchase
U
خرید از محل
hire purchase
U
خرید اقساطی
local purchase
U
خرید محلی
rebuy
U
خرید مکرر
redemption yield
U
بازده خرید
lump sum purchase
U
خرید کلی
lump sum purchase
U
خرید یکجا
credit purchase
U
خرید نسیه
businesses
U
خرید یا فروش
bids
U
پیشنهاد خرید
bargain
U
خرید ارزان
bulk buying
U
خرید فله
purchasing officer
U
مسئول خرید
conditions of purchase
U
شرایط خرید
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
advance purchase
U
خرید سلف
dear bought
U
گران خرید
acquisition authority
U
اجازه خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
monopsony
U
انحصار خرید
regional purchase
U
خرید محلی
counter purchase
U
خرید متقابل
the longs
U
پیش خرید کنندگان
handle
U
خرید و فروش کردن
Examine it first before buying.
U
قبل از خرید امتحانش کن
automated purchasing
U
خرید بصورت اتوماتیک
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
call option
U
خرید به شرط خیار
buy in advance
U
پیش خرید کردن
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
hedging
U
خرید و فروش تامینی
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
handles
U
خرید و فروش کردن
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
shopped
U
کارخانه خرید کردن
shop
U
کارخانه خرید کردن
irredeemable
U
باز خرید نشدنی
bulk buying
U
خرید درحجم زیاد
bulk buying
U
خرید بصورت عمده
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
collaborative purchase
U
خرید با تشریک مساعی
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
offer to purchase
U
پیشنهاد جهت خرید
shops
U
کارخانه خرید کردن
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com