Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
narrow escape
<idiom>
U
بدون هیچ خطایی فرارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
halt
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
drops
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
to run off
U
فرارکردن
throw off
U
فرارکردن
to make ones getaway
U
فرارکردن
stampede
U
فرارکردن
take off
<idiom>
U
فرارکردن
stampeded
U
فرارکردن
stampedes
U
فرارکردن
stampeding
U
فرارکردن
run off with (someone)
<idiom>
U
فرارکردن ،گریختن
take a powder
<idiom>
U
دررفتن ،فرارکردن
escaping
U
دررفتن فرارکردن
escapes
U
دررفتن فرارکردن
escaped
U
دررفتن فرارکردن
escape
U
دررفتن فرارکردن
chased
U
واداربه فرارکردن
chace
U
واداربه فرارکردن
chases
U
واداربه فرارکردن
chase
U
واداربه فرارکردن
chasing
U
واداربه فرارکردن
skip bail
<idiom>
U
از دست قانون فرارکردن
sit out
U
رو کردن و فرارکردن از خاک
flight
U
فرارکردن کوچ کردن
let out
<idiom>
U
اجازه بیرون رفتن یا فرارکردن
inerrancy
U
بی خطایی
bloodstone
U
یشم خطایی
angelica
U
سنبل خطایی
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
sporadic fault
U
خطایی که تصادفاگ رخ دهد
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
inherited error
U
خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
bias error
U
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
to be up to no good
U
کار بدی
[خطایی]
کردن
to make r. for a wrong
U
بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن
I haven't done anything wrong.
U
من هیچ خطایی
[جرمی]
نکردم.
corrective maintenance
U
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
to take the fall for somebody
U
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall
[American English]
U
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
frailties
U
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
frailty
U
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
What has he done wrong?
U
[مگر]
او
[مرد]
چه خطایی
[جرمی]
کرده است؟
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
check
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
solids
U
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
fatal error
U
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
false
U
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
bugs
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
solid
U
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
bug
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugging
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
propagating
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
faulted
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
propagated
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
checking
U
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند
propagate
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
faulted
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
fault
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
circulars
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
faults
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
detect
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
safe mode
U
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
detects
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
reads
U
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
jitter
U
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
read
U
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
framing error
U
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
glitches
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
diagnose
U
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
critical error
U
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
diagnosing
U
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosed
U
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
intermittent error
U
خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
bad sector
U
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
check
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
reads
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
error
U
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
U
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
reads
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
unstressed
U
بدون مد
not nearctic
U
بدون
to a certainty
U
بدون شک
bottomless
U
بدون ته
doubtlessly
U
بدون شک
undoubtedly
U
بدون شک
and no mistake
U
بدون شک
wanting
U
بدون
obtrusively
U
بدون حق
ex-
U
بدون
but
U
بدون
without
U
بدون
sans
U
بدون
goalless
U
بدون گل
acheilos
U
بدون لب
undoubted
U
بدون شک
acheilous
U
بدون لب
i'll warrant
U
بدون شک
indubitable
U
بدون شک
ex
U
بدون
anechoic
U
بدون انعکاس
asymptomatic
U
بدون علامت
acarpous
U
بدون میوه
bloodlessly
U
بدون خونریزی
ametabolous
U
بدون دگردیسی
achlamydeous
U
بدون پوشش
cordless
<adj.>
U
بدون سیم
acid free
U
بدون اسید
acold
U
بدون احساسات
achromic
U
بدون ترخیم
air dry
U
بدون رطوبت
ametabolic
U
بدون دگردیسی
acranial
U
بدون کاسهء سر
achromatic
U
بدون ترخیم
avirulent
U
بدون شدت
awless
U
بدون بیم
disconnectedly
U
بدون ارتباط
free from error
<adj.>
U
بدون مشکل
immaculate
<adj.>
U
بدون مشکل
discontinuously
U
بدون اتصال
exclusive of
U
بدون در نظرگرفتن
failure free
U
بدون خرابی
flavorless
U
بدون مزه
sound
<adj.>
U
بدون مشکل
free from backlash
U
بدون لقی
impeccable
<adj.>
U
بدون مشکل
free from slip
U
بدون لغزش
dimensionless
U
بدون بعد
diamensionless
U
بدون بعد
diamensionless
U
بدون اندازه
bareheaded
U
بدون کلاه
off hand
U
بدون آمادگی
flawless
<adj.>
U
بدون مشکل
by rote
U
بدون فکر
cordless
U
بدون سیم
dealated
U
بدون بال
degas
U
بدون گازکردن
deice
U
بدون یخ کردن
barrier-free
U
بدون حائل
unselfish
U
بدون خودخواهی
blankly
U
بدون مقصودیامعنی
bloodless
U
بدون خونریزی
problem-free
<adj.>
U
بدون زحمت
trouble-free
<adj.>
U
بدون زحمت
immediately
U
بدون واسطه
toothless
U
بدون دندانه
continuously
U
بدون توقف
unresponsive
U
بدون احتیاط
confidently
U
بدون شبهه
problem-free
<adj.>
U
بدون دردسر
involuntarily
U
بدون اراده
notwithstanding
U
بدون توجه
direct
<adj.>
U
بدون واسطه
humble
U
بدون ارتفاع
humblest
U
بدون ارتفاع
bachelor
U
بدون عیال
bachelors
U
بدون عیال
inaction
U
بدون فعالیت
indubitable
U
بدون تردید
insecure
U
بدون ایمنی
unfurnished
U
بدون اثاثیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com