Perdic | بدون بردباری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	intolerantly U	بدون بردباری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	patience U	بردباری
	bearing U	بردباری
	toleration U	بردباری
	enduringness U	بردباری
	vasbyt U	بردباری
	longanimity U	بردباری
	tolerances U	بردباری
	fortitude U	بردباری
	spartanism U	بردباری
	tolerance U	بردباری
	long-suffering U	بردبار بردباری
	philosophy U	وارستگی بردباری
	philosophies U	وارستگی بردباری
	patients U	از روی بردباری
	long suffering U	بردباری رنجبری
	patient U	از روی بردباری
	endures U	بردباری کردن دربرابر
	endured U	بردباری کردن دربرابر
	bearingly U	از روی تحمل و بردباری
	dure U	بردباری کردن دربرابر
	endure U	بردباری کردن دربرابر
	passive obedience U	فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
	to grin and bear it U	در رنج وسختی بردباری کردن دندان روی جگرگذاشتن
	to stand the racket U	ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	recoilless U	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
	inoperculate U	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
	and no mistake U	بدون شک
	undoubted U	بدون شک
	without U	بدون
	doubtlessly U	بدون شک
	goalless U	بدون گل
	undoubtedly U	بدون شک
	bottomless U	بدون ته
	wanting U	بدون
	unstressed U	بدون مد
	not nearctic U	بدون
	indubitable U	بدون شک
	to a certainty U	بدون شک
	ex- U	بدون
	ex U	بدون
	obtrusively U	بدون حق
	but U	بدون
	i'll warrant U	بدون شک
	sans U	بدون
	acheilous U	بدون لب
	acheilos U	بدون لب
	terrorless U	بدون ترس
	sans recours U	بدون رجوع
	achlamydeous U	بدون پوشش
	soilless U	بدون خاک
	bloodlessly U	بدون خونریزی
	acarpous U	بدون میوه
	nonsyllabic U	بدون هجایی
	zero elasticity U	بدون کشش
	nonstop U	بدون توقف
	unattended U	بدون متصدی
	unequivocally U	بدون ابهام
	achromic U	بدون ترخیم
	achromatic U	بدون ترخیم
	unequivocal U	بدون ابهام
	valveless U	بدون سوپاپ
	vacant succession U	بدون جانشین
	unvocal U	بدون موسیقی
	workless U	بدون عمل
	endless U	بدون پایان
	without recourse U	بدون حق مراجعه
	without justification U	بدون مجوز
	irrespective U	بدون مراعات
	unselfish U	بدون خودخواهی
	on the square U	بدون کجی
	seamless U	بدون درز
	shockless U	بدون ضربه
	no doubt U	بدون تردید
	by rote U	بدون فکر
	adrift U	بدون هدف
	without recourse U	بدون رجوع
	standstill U	بدون حرکت
	unvalued U	بدون ارج
	bachelor U	بدون عیال
	nonboresafe U	بدون ضامن
	unwary U	بدون نگرانی
	untitled U	بدون سراغاز
	untitled U	بدون عنوان
	scoreless U	بدون امتیاز
	inaction U	بدون فعالیت
	disposed U	بدون پوشش
	non delay U	بدون تاخیر
	searchless U	بدون جستجو
	shadeless U	بدون سایه
	indiscriminately U	بدون تمیز
	unalloyed U	بدون الیاژ
	termless U	بدون شرط
	consistently U	بدون تناقض
	wing it <idiom> U	بدون آمادگی
	anechoic U	بدون انعکاس
	with in compass U	بدون مبالغه
	unexceptional U	بدون استثنا
	nothing if not <idiom> U	مطمئنا،بدون شک
	recoilless U	بدون لنگر
	excluding meals U	بدون غذا
	decaffeinated U	بدون کافئین
	acid free U	بدون اسید
	without milk U	بدون شیر
	faceless U	بدون ویژگی
	faceless U	بدون صورت
	constantly U	بدون تغییر
	under one's own steam <idiom> U	بدون کمک
	to be sure <idiom> U	مطمئنا ،بدون شک
	acranial U	بدون کاسهء سر
	run on U	بدون وقفه
	air dry U	بدون رطوبت
	fruitlessly U	بدون نتیجه
	blankly U	بدون مقصودیامعنی
	vainly U	بدون نتیجه
	faultless U	بدون خطا
	ametabolic U	بدون دگردیسی
	acold U	بدون احساسات
	ametabolous U	بدون دگردیسی
	stemless U	بدون ساقه
	stemless U	بدون تنه
	unmanned U	بدون سرنشین
	unceasing U	بدون وقفه
	cold turkey U	بدون آمادگی
	sans ceremonie U	بدون تشریفات
	tenantless U	بدون مستاجر
	vibrationless U	بدون لرزه
	humble U	بدون ارتفاع
	backless U	بدون پشتی
	humblest U	بدون ارتفاع
	backless U	بدون پشت
	unoccupied U	بدون مستاجر
	awless U	بدون بیم
	quiescently U	بدون جنبش
	asymptomatic U	بدون علامت
	prosaically U	بدون لطافت
	strikeless U	بدون ضربت
	inoffensive U	بدون زنندگی
	weanting U	بدون بی منهای
	wayless U	بدون جاده
	warless U	بدون جنگ
	expired U	بدون اعتبار
	voteless U	بدون رای
	pathless U	بدون جاده
	safely U	بدون خطر
	avirulent U	بدون شدت
	bareheaded U	بدون کلاه
	involuntarily U	بدون اراده
	unleaded U	بدون سرب
	failure free U	بدون خرابی
	free from taxes <adj.> U	بدون مالیات
	taxless <adj.> U	بدون مالیات
	non-assessable <adj.> U	بدون مالیات
	non-taxable <adj.> U	بدون مالیات
	tax-exempt <adj.> U	بدون مالیات
	tax-free <adj.> U	بدون مالیات
	zero-rated <adj.> U	بدون مالیات
	exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	free of tax [only after nouns] <adj.> U	بدون مالیات
	bachelors U	بدون عیال
	toothless U	بدون دندانه
	inapproachable U	بدون دسترسی
	promptly U	بدون معطلی
	harmlessly U	بدون صدمه
	indolently U	بدون درد
	freely U	بدون محدودیت
	cordless <adj.> U	بدون سیم
	wireless <adj.> U	بدون سیم
	indistinctively U	بدون فرق
	immusical U	بدون هماهنگی
	baring U	بدون روکش
	barest U	بدون روکش
	incommunicable U	بدون رابطه
	bares U	بدون روکش
	exclusive of U	بدون در نظرگرفتن
	barer U	بدون روکش
	incognizant U	بدون شناسایی
	bared U	بدون روکش
	bare U	بدون روکش
	bloodless U	بدون خونریزی
	toeless U	بدون پنجه
	free from backlash U	بدون لقی
	free from slip U	بدون لغزش
	hands down U	بدون احتیاط
	immediately U	بدون واسطه
	unbiased U	بدون تبعیض