Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
buoyant mine case
U
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mine casemate
U
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
shaft
U
بدنه
frameworks
U
بدنه
bridge deck
U
بدنه پل
shafts
U
بدنه
trunks
U
بدنه
framework
U
بدنه
hull
U
بدنه
hulls
U
بدنه
trunk
U
بدنه
casing
U
بدنه
casings
U
بدنه
compartment
U
بدنه
fuselage
U
بدنه
compartments
U
بدنه
fuselages
U
بدنه
body
U
بدنه
housing
U
بدنه
contour
U
بدنه
bodies
U
بدنه
the body of a carriage
U
بدنه یک کالسکه
hull
U
بدنه قایق
loop body
U
بدنه حلقه
magnet housing
U
بدنه اهنربا
trunks
U
بدنه ستون
hull insurance
U
بیمه بدنه
ground
U
اتصال بدنه
hull
U
بدنه کشتی
magnet case
U
بدنه اهنربا
hulls
U
بدنه کشتی
cartridge shell
U
بدنه پوکه
head
U
شبکه یا بدنه
buffer body
U
بدنه دافع
box type van body
U
بدنه صندوق
automobile body sheet
U
بدنه اتومبیل
auto body sheet
U
بدنه اتومبیل
airframe
U
بدنه هواپیما
stock
U
بدنه رنده
costa
U
تیغه در بدنه
shells
U
بدنه ساختمان
hulls
U
بدنه قایق
shell
U
بدنه ساختمان
shelling
U
بدنه ساختمان
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
furnace body
U
بدنه کوره
elevator casing
U
بدنه بالابر
die stock
U
بدنه رنده
stocked
U
بدنه رنده
fuselage
U
بدنه هواپیما
shafts
U
بدنه چوبه
pressure hull
U
بدنه ضد فشار
pump casting
U
بدنه پمپ
hulk
U
بدنه کشتی
side wall of a lock
U
بدنه سد دریچهای
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
fuselages
U
بدنه هواپیما
turbin casing
U
بدنه توربین
tige
U
بدنه ساقه
westwork
U
بدنه غربی
shaft
U
بدنه چوبه
monohull
U
قایق با یک بدنه
hulks
U
بدنه کشتی
motor casing
U
بدنه موتور
hull column
پایه بدنه
revetment
U
پوشش بدنه
white body
U
بدنه سفید
trunk
U
بدنه ستون
cartridge shell
U
بدنه پوکه فشنگ
bottom line
U
طناب زیر بدنه
aviation structural mechanic
U
مکانیک بدنه هواپیما
engine block
U
قالب یا بدنه موتور
freeboard
U
بدنه فوقانی ناو
steering gear housing
U
بدنه جعبه فرمان
hulls
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
trunks
U
تلگراف یا تلفن بدنه
trunk
U
تلگراف یا تلفن بدنه
selected material
U
لایه بدنه راه
seacock
U
شیرهای بدنه ناو
saddletree
U
بدنه چوبی زین
trimaran
U
قایق با 3 بدنه موازی
trimarans
U
قایق با 3 بدنه موازی
hull down
U
بدنه پشت حفاظ
multihull
U
قایق با بیش از یک بدنه
hull
U
بدنه یک هواپیمای دریایی
thallus
U
ساقه بدنه گیاه
hull
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
ideal energy radiator
U
رادیاتور بدنه سیاه
hulls
U
بدنه یک هواپیمای دریایی
plunger
U
شناور کاربوراتور غوطه ور
submersible
U
غوطه ور شناور زیرابی
plungers
U
شناور کاربوراتور غوطه ور
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
catamaran
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
modified stock car
U
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
cocooning
U
روکش دادن بدنه هواپیما
head
U
بعد بالایی کتاب یا بدنه
heel
U
قسمت عقبی بدنه قایق
heels
U
قسمت عقبی بدنه قایق
airframe mechanic
U
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
bonding
U
گیره اتصالی اتصال بدنه
forebody
U
بدنه قسمت جلوی ناو
underbody
U
قسمت بدنه قایق در زیر اب
catamarans
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
immersing
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
immerses
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersed
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
immerse
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
crotch
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gap
U
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
crotches
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
gaps
U
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
empty weight
U
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
hulls
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
topsides
U
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
low mid wing
U
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
hull
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
waterline
U
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
hoist line
U
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull
U
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
thoroughbrace
U
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
herdic
U
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body
U
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
webs
U
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web
U
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heels
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heel
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check
U
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine
U
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pods
U
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
U
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
ground section
U
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
physical inspection
U
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
cantilever ratio
U
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
shield
U
بدنه محافظ دیواره محافظ
shields
U
بدنه محافظ دیواره محافظ
plunge
U
غوطه ور شدن شناور شدن
plunges
U
غوطه ور شدن شناور شدن
plunged
U
غوطه ور شدن شناور شدن
lattice design
U
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
iceberg
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
float
U
شناور شدن شناور بودن
floated
U
شناور شدن شناور بودن
floats
U
شناور شدن شناور بودن
icebergs
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
gull
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
dips
U
غوطه
dip
U
غوطه
adrift
<adj.>
U
غوطه ور
ducker
U
غوطه زن
floating
U
غوطه ور
plunges
U
غوطه
soak
U
غوطه
soaks
U
غوطه
plunge
U
غوطه
plunged
U
غوطه
immerse
U
غوطه دادن
overwhelms
U
غوطه ورساختن
overwhelmed
U
غوطه ورساختن
overwhelm
U
غوطه ورساختن
immersed
U
غوطه دادن
immerses
U
غوطه دادن
immersing
U
غوطه دادن
soak
U
غوطه دادن
immerge
U
غوطه دادن
immergence
U
غوطه ورسازی
immersion thermometer
U
دماسنج غوطه ور
immersion vibrator
U
لرزاننده غوطه ور
dips
U
غوطه دادن
skirter
U
غوطه زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com