Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
get
U
بدست امده
gets
U
بدست امده
getting
U
بدست امده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
biologic
U
بدست امده اززیست شناسی عملی
hardly earned money
U
پول سخت بدست امده
ill gotten
U
با وسایل غیر مشروع بدست امده
lyophil
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
margin productivity
U
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
post edit
U
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
unhandy
U
مشکل بدست امده
wind aided
U
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
yardage
U
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
Other Matches
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
gibbous
U
بر امده
fordone
U
از پا در امده
ridgy
U
بر امده
incoming
U
امده
who came?
U
کی امده
who came?
U
که امده
peregrin or rine
U
از خارجه امده
in-
U
:رسیده امده
enthetic
U
ازبیرون امده
exopathic
U
ازبیرون امده
exserted
U
بیرون امده
exserted
U
پیش امده
underhung
U
پیش امده
unbred
U
بدببار امده
leavened bread
U
نان ور امده
protrusile
U
جلو امده
worked up
U
ازکار در امده
red-hot
U
تاب امده
in
U
:رسیده امده
impassionate
U
به جنبش امده
landed
U
فرود امده
overdue
U
دیر امده
jambs
U
تیربیرون امده
jamb
U
تیربیرون امده
overshot
U
پیش امده
jutting
U
پیش امده
worker
U
ازکار در امده
left over
U
زیاد امده
saleint
U
بیرون امده
projective
U
جلو امده
protractive
U
جلو امده
aggregate
U
جمع امده
protrudent
U
جلو امده
protrusive
U
جلو امده
saleintiant
U
بیرون امده
new come
U
تازه امده
prognathic
U
پیش امده
prognathous
U
پیش امده
red hot
U
تاب امده
aggregates
U
جمع امده
apogean
U
از زمین بالا امده
neoteric
U
تازه بدنیا امده
projecting jaw
U
ارواره پیش امده
ecstatically
U
بوجد امده نشئهای
inchoate
U
تازه بوجود امده
you might have come
U
باید امده باشید
ecstatic
U
بوجد امده نشئهای
bay windows
U
پنجره پیش امده
bay window
U
پنجره پیش امده
self born
U
از خود بوجود امده
twinborn
U
دوقلو بدنیا امده
peregrine
U
ازخارجه امده مسافر
petiolar
U
از برگدم بیرون امده
cantilever
U
تیر پیش امده
born in the purple
U
در نازونعمت بدنیا امده
take steps
U
اقدامات بعمل امده
beetle brow
U
پیشانی پیش امده
lug
U
هر عضو جلو امده چیزی
his stomach sticks out
U
شکمش پیش امده است
to t. to account
U
زیر account امده است
lugged
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
U
هر عضو جلو امده چیزی
vizor
U
لبه پیش امده کلاه
rimrock
U
لبه بر امده صخره مزبور
flanges
U
لبه بیرون امده چرخ
lugs
U
هر عضو جلو امده چیزی
instances have occurred that
U
مواردی پیش امده است
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
air landed
U
فرود امده از راه هوا
visors
U
لبه پیش امده کلاه
visor
U
لبه پیش امده کلاه
prognathous
U
دارای ارواره پیش امده
prognathic
U
دارای ارواره پیش امده
bucktooth
U
دندان گراز یا پیش امده
bow windows
U
پنجره پیش امده کمانی
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
to run short
U
زیر short امده است
venose
U
دارای رگهای متعددوبر امده
extrusive
U
اخراج کننده بیرون امده
flange
U
لبه بیرون امده چرخ
forestage
U
قسمت جلو امده صحنه نمایش
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
kid glove
U
ازلای زرق وبرق بیرون امده
oversailing of facade
U
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
the bird took its perch
U
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ventricous
U
بادکرده دارای شکم پیش امده
whyŠthere is the answer
U
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
it is of doubtful proveance
U
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
bay window
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay windows
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth
U
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
dormer
U
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormers
U
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
ribby
U
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
round shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
rimrock
U
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
grilse
U
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
matriculated students
U
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
odontolite
U
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
pandects
U
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism
U
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
lobes
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
microsoft word
U
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
by
U
بدست
at the hand of
U
بدست
procured
U
بدست اوردن
getting
U
بدست اوردن
acquirer
U
بدست اورنده
acquire
بدست آوردن
acquires
U
بدست اوردن
procurer
U
بدست اورنده
acquiring
U
بدست اوردن
procuring
U
بدست اوردن
acquirable
U
بدست اوردنی
get table
U
بدست اوردنی
securer
U
بدست اورنده
procure
U
بدست اوردن
procures
U
بدست اوردن
get round
U
بدست اوردن
attenuation
U
بدست آوردن
get at able
U
بدست اوردنی
providers
U
بدست اورنده
get
U
بدست اوردن
come by
U
بدست اوردن
hand in hand
U
دست بدست
offers
U
بدست اوردن
offered
U
بدست اوردن
impetrate
U
بدست اوردن
catcher
U
بدست اورنده
offer
U
بدست اوردن
gets
U
بدست اوردن
manual
U
وابسته بدست
obtainment
U
بدست اوری
attainable
U
بدست اوردنی
pick up
U
بدست اوردن
provider
U
بدست اورنده
obtainable
U
بدست اوردنی
procurable
U
بدست اوردنی
gained
U
بدست آوردن
gains
U
بدست اوردن
gained
U
بدست اوردن
gain
U
بدست اوردن
earned
U
بدست اوردن
earn
U
بدست اوردن
gain
U
بدست آوردن
catch
U
بدست اوردن
gains
U
بدست آوردن
soothe
U
دل بدست اوردن
soothed
U
دل بدست اوردن
soothes
U
دل بدست اوردن
obtain
U
بدست اوردن
to come to hand
U
بدست امدن
obtained
U
بدست اوردن
to go to the wright
U
بدست استادافتادن
obtains
U
بدست اوردن
come by
<idiom>
U
بدست آوردن
procurement
U
بدست اوری
earns
U
بدست اوردن
take back
<idiom>
U
ناگهانی بدست آوردن
gun for something
<idiom>
U
بازحمت بدست آوردن
in for
<idiom>
U
مطمئن بدست آوردن
all aggairs pivot upon him
U
کارها بدست او می گرد د
to bring something
U
بدست آوردن چیزی
to get
[hold of]
something
U
بدست آوردن چیزی
to obtain something
U
بدست آوردن چیزی
eke out
<idiom>
U
به سختی بدست آوردن
change hands
U
دست بدست رفتن
to change hands
U
دست بدست رفتن
to put
U
بدست امین دادن
to pander any one's lust
U
دل کسیرا بدست اوردن
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
to get back
U
دوباره بدست اوردن
pass on
U
دست بدست دادن
to gain time
U
دست بدست کردن
quando acciderint
U
هر گاه بدست اید
to come into a property
U
دارایی را بدست اوردن
strike a balance
U
موازنه بدست اوردن
to shuffle from hand to hand
U
دست بدست کردن
municipalize
U
بدست شهرداری دادن
encyclic
U
بدست چندنفر رونده
They found no trace of her .
U
ازاونشانی بدست نیامد
finagle
U
باحیله بدست اوردن
get back
U
دوباره بدست اوردن
acquirability
U
امکان بدست اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com