Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to t.
U
بحقوق دیگری تجاوز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
breach of close
U
تجاوز به ملک دیگری
breach of a close
U
تجاوز به ملک دیگری
encroaches
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroach
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroached
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
road hog
U
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
attempted rape
U
شروع به تجاوز جنسی تجاوز ناتمام
dunkrik treaty
U
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
poached
U
تجاوز کردن به
overstepping
U
تجاوز کردن
transgresses
U
تجاوز کردن از
oversteps
U
تجاوز کردن
poaches
U
تجاوز کردن به
poaches
U
تجاوز کردن
infringed
U
تجاوز کردن از
strain
U
تجاوز کردن از
overstepped
U
تجاوز کردن
supercharge
U
تجاوز کردن
impinges
U
تجاوز کردن
invades
U
تجاوز کردن
impinge
U
تجاوز کردن
infringe
U
تجاوز کردن از
overstep
U
تجاوز کردن
invading
U
تجاوز کردن
impinged
U
تجاوز کردن
invaded
U
تجاوز کردن
strains
U
تجاوز کردن از
overpass
U
تجاوز کردن از
exeed
U
تجاوز کردن
poached
U
تجاوز کردن
transgressed
U
تجاوز کردن از
violates
U
تجاوز کردن به
violated
U
تجاوز کردن به
to leap the pale
U
از حد تجاوز کردن
trespassing
U
تجاوز کردن
violate
U
تجاوز کردن به
overpasses
U
تجاوز کردن از
infringing
U
تجاوز کردن از
transgress
U
تجاوز کردن از
trespass on
U
تجاوز کردن به
overgo
U
تجاوز کردن از
trespasses
U
تجاوز کردن
entrench
U
تجاوز کردن به
infringes
U
تجاوز کردن از
invade
U
تجاوز کردن
trepass
U
تجاوز کردن
transgressing
U
تجاوز کردن از
trespass
U
تجاوز کردن
poach
U
تجاوز کردن به
trespassed
U
تجاوز کردن
outstep
U
تجاوز کردن از
poach
U
تجاوز کردن
infringe upon
U
تجاوز کردن به
gain ground
U
خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
infringed
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
encroached
U
تجاوز و تخطی کردن
encroach
U
تجاوز و تخطی کردن
encroaches
U
تجاوز و تخطی کردن
trespass
U
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
to trespass against the law
U
ازقانون تخلف یا تجاوز کردن
attempting to commit rape
U
شروع کردن به تجاوز جنسی
trespassing
U
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
molest
U
معترض شدن تجاوز کردن
molested
U
معترض شدن تجاوز کردن
overstepping
U
ازحد خود تجاوز کردن
To exceedones limits.
U
از حد وحدود خود تجاوز کردن
trespasses
U
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
molesting
U
معترض شدن تجاوز کردن
trespassed
U
تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
ravishes
U
بعفت وناموس تجاوز کردن
ravished
U
بعفت وناموس تجاوز کردن
exceed
U
تجاوز کردن متجاوز بودن
exceeded
U
تجاوز کردن متجاوز بودن
abuse
U
تجاوز به حقوق کسی کردن
abused
U
تجاوز به حقوق کسی کردن
exceeds
U
تجاوز کردن متجاوز بودن
overstep
U
ازحد خود تجاوز کردن
abuses
U
تجاوز به حقوق کسی کردن
overstepped
U
ازحد خود تجاوز کردن
abusing
U
تجاوز به حقوق کسی کردن
oversteps
U
ازحد خود تجاوز کردن
ravish
U
بعفت وناموس تجاوز کردن
molests
U
معترض شدن تجاوز کردن
assaulted
U
افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
assaults
U
افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
assault
U
افهار عشق تجاوز یا حمله کردن
to impinge on justice
U
از عدالت تجاوز کردن بیعدالتی کردن
to hog the road
U
بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
encroaches
U
تخطی کردن تجاوز کردن
encroached
U
تخطی کردن تجاوز کردن
encroach
U
تخطی کردن تجاوز کردن
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
personifying
U
رل دیگری بازی کردن
personifies
U
رل دیگری بازی کردن
subtraction
U
کم کردن یک عدد از دیگری
personify
U
رل دیگری بازی کردن
personified
U
رل دیگری بازی کردن
rephrase
U
به طرز دیگری بیان کردن
reword
U
باواژههای دیگری بیان کردن
passing off
U
به اسم دیگری معامله کردن
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
to transubstantiate
U
به جسم دیگری تبدیل کردن
impersonation
U
نقش دیگری رابازی کردن
rephrasing
U
به طرز دیگری بیان کردن
interrupts
U
حرف دیگری را قطع کردن
interrupt
U
حرف دیگری را قطع کردن
rephrases
U
به طرز دیگری بیان کردن
transubstantiate
U
بجسم دیگری تبدیل کردن
rephrased
U
به طرز دیگری بیان کردن
interrupting
U
حرف دیگری را قطع کردن
convert
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to turn round
U
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
to play off
U
از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
converted
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converting
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to exchange something
[for something]
U
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something
[for something]
U
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
pirating
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunted
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
to shift off responsibility
U
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
shunt
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunts
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirates
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirated
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirate
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
post-
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
reproduce
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
post
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
reproduces
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
transcribed
U
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
posts
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
media
U
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
reproducing
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
posted
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
transcribe
U
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
reproduced
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
transcribing
U
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
stiffening
U
اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
emulated
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulate
U
کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
transcribes
U
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
to second somebody
U
ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن
[اصطلاح رسمی]
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
to p off an awkward situation
U
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
chains
U
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
U
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
trepass
U
تجاوز
intrusions
U
تجاوز
intrusion
U
تجاوز
belligerency
U
تجاوز
encroachments
U
تجاوز
infringements
U
تجاوز
overruns
U
تجاوز
overrunning
U
تجاوز
overrun
U
تجاوز
infringement
U
تجاوز
belligerence
U
تجاوز
violation
U
تجاوز
invasions
U
تجاوز
trespassed
U
تجاوز
assaulted
U
تجاوز
assaults
U
تجاوز
trespass
U
تجاوز
aggression
U
تجاوز
assault
U
تجاوز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com