Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plolinate
U
با گرده تلقیح کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inoculate
U
تلقیح کردن
inoculates
U
تلقیح کردن
inoculated
U
تلقیح کردن
inoculating
U
تلقیح کردن
inseminates
U
افشاندن تلقیح کردن
inseminating
U
افشاندن تلقیح کردن
inseminate
U
افشاندن تلقیح کردن
inseminated
U
افشاندن تلقیح کردن
to i. the germs of a disease
U
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
pollinate
U
گرده افشانی کردن
pollinates
U
گرده افشانی کردن
pollinated
U
گرده افشانی کردن
pollinating
U
گرده افشانی کردن
pollen
U
گرده افشانی کردن
cross polinize
U
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
cross pollinate
U
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
inoculations
U
تلقیح
vaccination
U
تلقیح
inoculation
U
تلقیح
insemination
U
تلقیح
inseminator
U
تلقیح کننده
inoculator
U
تلقیح کننده
inoculable
U
تلقیح پذیر
inoculative
U
تلقیح کننده
inoculable
U
قابل تلقیح
impregnated
U
پارچه تلقیح شده
vaccinate
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
U
برضد بیماری تلقیح شدن
autoinoculation
U
تلقیح کسی با مایه بدن خودش
impregnated
U
پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
immune
U
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
coxa
U
گرده
disc
U
گرده
granules
U
گرده
haunches
U
گرده
granule
U
گرده
haunch
U
گرده
feuilleton
U
گرده
loin
U
گرده
loins
U
گرده
kidney
U
گرده
discs
U
گرده
camber
U
گرده
disk
U
گرده
disks
U
گرده
huckle
U
گرده
hunkers
U
گرده
pollen
U
گرده
cambers
U
گرده
kidneys
U
گرده
floppy disk
U
گرده لرزان
ridgeways
U
گرده ماهی
nephroptosis
U
گرده جنبنده
pounce
U
گرده نقاش
floppy discs
U
گرده لغزان
floppy disks
U
گرده لرزان
pollinator
U
گرده افشان
floppy discs
U
گرده لرزان
nephrotomy
U
گرده بری
ridged
U
گرده ماهی
ridgewise
U
گرده ماهی
reg
U
گشن گرده
disk platter
U
گرده سینی
color disk
U
گرده رنگها
nephroid
U
گرده مانند
floppy disk
U
گرده لغزان
diskette
U
گرده کوچک
reg
U
گرده لقاح
disk unit
U
واحد گرده
nephralgia
U
درد گرده
nephrectomy
U
دراوردن گرده
dome
U
گرده ماهی
domes
U
گرده ماهی
nephritic
U
دچارناخوشی گرده
pounces
U
گرده نقاش
pouncing
U
گرده نقاش
convex
U
گرده ماهی
pollinizer
U
گرده افشان
nephritis
U
اماس گرده
nephrectomy
U
برش گرده
polliniferous
U
گرده افشان
floppy disks
U
گرده لغزان
pollen
U
دانه گرده
disks
U
گرده قرص
camber
U
گرده ماهی
platelet
U
گرده خون
magnetic disk
U
گرده مغناطیسی
vault
U
گرده ماهی
disk pack
U
گرده بسته
disk drives
U
گرده چرخان
vaults
U
گرده ماهی
paranephric
U
نزدیک گرده
disk drives
U
گرده ران
disk
U
گرده قرص
disk drive
U
گرده چرخان
fish backed
U
گرده ماهی
round timber
U
گرده بینه
cambers
U
گرده ماهی
rolls
U
گرده نان
ridges
U
گرده ماهی
pollination
U
گرده افشانی
ridge
U
گرده ماهی
pollenation
U
گرده افشانی
coxarthritis
U
نقرس گرده
induction disk
U
گرده القائی
disk drive
U
گرده ران
pounced
U
گرده نقاش
paranephros
U
دژ پیه روی گرده
palynology
U
مبحث گرده افشانی
pollenizer
U
درخت نر گرده افشان
puffballs
U
سماروق گرده افشان
loculus
U
حفره کیسه گرده
puffball
U
سماروق گرده افشان
pollinium
U
توده ذرات گرده گل
gibbous
U
گرده ماهی گوژپشت
pollinose
U
شبیه گرده گیاهی
palynology
U
گرده افشانی شناسی
farinose
U
شبیه گرده گیاه
fixed head disk
U
گرده با نوک ثابت
disk controller
U
کنترل کننده گرده
pollenizer
U
درخت گرده افشان
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
his kidnegs have gone w
U
گرده هایش درست کارنمیکنند
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
paranephritis
U
اماس غده روی گرده
hip roof
U
پشت بام گرده ماهی
NCR paper
U
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
agamic
U
بی نیازی از جفت گیری بی نیازی از تلقیح
leaf fat
U
لایه پیه دور گرده خوک
interfruitful
U
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
autogamy
U
لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
wind pollinated
U
گرده افشانی شده بوسیله باد
self pollination
U
گرده افشانی خود بخود گیاه
cross pollination
U
گرده افشانی از گلی بگل دیگر
self fruitful
U
تولید مثل بوسیله گرده خود
styloipodium
U
گرده بالای میوه گیاهان چتری
sori
U
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
autogamous
U
مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
integrated
U
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
log
U
گرد بینه گرده بینه
logs
U
گرد بینه گرده بینه
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com