English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pull up to U با چیزی برابر شدن
pull up with U با چیزی برابر شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
triple U سه برابر چیزی بودن
tripled U سه برابر چیزی بودن
triples U سه برابر چیزی بودن
tripling U سه برابر چیزی بودن
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Other Matches
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
to esteem somebody or something [for something] U قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
threefold U سه برابر
level with each other U برابر
three fold U سه برابر
vs U در برابر
even <adj.> U برابر
identical U برابر
double U دو برابر
tantamount U برابر
paripassu U برابر
two fold U دو برابر
tenfold U ده برابر
one fold U یک برابر
equals U برابر
equalling U برابر
equalled U برابر
equaling U برابر
versus U در برابر
equaled U برابر
equal U برابر
ninefold U نه برابر
sextuple U شش برابر
sixfold U شش برابر
one hundred times as many U صد برابر
symmetric U برابر
doubled U دو برابر
bracketed U برابر
tripling U سه برابر
eq U برابر با
homological U برابر
decuple U ده برابر
breasts U برابر
opposite U برابر
triple U سه برابر
squares U برابر
tripled U سه برابر
square U برابر
squared U برابر
for U در برابر
euqal U برابر
breast U برابر
doubled up U دو برابر
opposites U برابر
he is twice the man he was U دو برابر
abreast U برابر
equipollent U برابر
as much a U دو برابر
squaring U برابر
triples U سه برابر
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciating U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciated U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody [something] as something U کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
trebles U سه برابر کردن
sevenfold U هفت برابر
sextuple U شش برابر کردن
humbled to the dust U باخاک برابر
leveled U سطح برابر
antitheses U برابر نهاده
trebling U سه برابر کردن
trebled U سه برابر کردن
plains U صاف برابر
dead even U دقیقا برابر
eualize U برابر کردن
multiple U چند برابر
eight fold U هشت برابر
equilateral U دو پهلو برابر
plainer U صاف برابر
equalization U برابر کردن
double U : دو برابر دوتا
fivefold U پنج برابر
double U دو برابر کردن
doubler U دو برابر کننده
ge U بزرگتر از یا برابر با
lifelong U برابر یک عمر
treble U سه برابر کردن
plain U صاف برابر
plainest U صاف برابر
equalze U برابر کننده
equality gate U برابر سازی
parallel U برابر خط موازی
doubled up U : دو برابر دوتا
doubled U اندازه دو برابر
doubled U دو برابر بزرگتر
millionfold U یک میلون برابر
money worth U برابر پول
parallelling U برابر خط موازی
parallels U برابر خط موازی
nip and tuck U تقریبا برابر
doubled up U دو برابر کردن
equalizer U برابر کننده
equalizers U برابر کننده
manifold U چند برابر
paralleled U برابر خط موازی
doubled up U اندازه دو برابر
level out U برابر کردن
paralleling U برابر خط موازی
leveler U برابر کننده
leveller U برابر کننده
life long U برابر با یک عمر
doubled up U دو برابر بزرگتر
doubled U دو برابر کردن
octuple U هشت برابر
doubled U : دو برابر دوتا
counterbalance U نیروی برابر
parallelled U برابر خط موازی
par U برابر کردن
quintuple U پنج برابر
counterweight U وزنه برابر
reduplicate U دو برابر کردن
senary U شش برابر ششگانه
counterweights U وزنه برابر
anti thesis U برابر نهاد
quadraple U چهار برابر
counterbalanced U نیروی برابر
counterbalances U نیروی برابر
double U اندازه دو برابر
fair play U شرایط برابر
parallelize U برابر کردن
peer to each other U برابر با یکدیگر
double U دو برابر بزرگتر
antithesis U برابر نهاده
deuce U برابر درامتیاز 04
prallelize U برابر کردن
against payment U در برابر پول
septuple U هفت برابر
equals U برابر مساوی
equaled U برابر مساوی
equal U برابر مساوی
equivalents U برابر مشابه
equaling U برابر مساوی
equivalent U برابر مشابه
level U سطح برابر
levelled U سطح برابر
levels U سطح برابر
EC U پیشوند برابر با ex-
ties U برابر شدن
tie U برابر شدن
equalling U برابر مساوی
under the same conditions U شرایطی برابر
equalled U برابر مساوی
mustn't U برابر است با not must
water resistant U مقاوم در برابر اب
triply U بطور سه برابر
peered U برابر بودن با
peer U برابر بودن با
triple precision U با دقت سه برابر
treble our casualties U سه برابر تلفات ما
trebly U بطور سه برابر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com