English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
to find out U پیداکردن
discovered U پیداکردن
discovering U پیداکردن
discovers U پیداکردن
discover U پیداکردن
to pluck up heart U دل پیداکردن
to work out U پیداکردن
acquires U پیداکردن
acquiring U پیداکردن
loave U پیداکردن
slant U شیب پیداکردن
to form a habit U عادتی پیداکردن
to get into debt U بدهی پیداکردن
to get into debt U وام پیداکردن
to get ones hand in U تسلط پیداکردن در
shortest U اتصالی پیداکردن
shorter U اتصالی پیداکردن
outreach U دسترسی پیداکردن
slants U شیب پیداکردن
slanted U شیب پیداکردن
put through U ارتباط پیداکردن
short circuit U اتصال پیداکردن
to come in to notice U اهمیت پیداکردن
short U اتصالی پیداکردن
to come to an agreement U موافقت پیداکردن
to butt out U پیش امدگی پیداکردن
interdigitate U بهم اتصال پیداکردن
to come to terms U سازش یا موافقت پیداکردن
up hill U به بالا شیب پیداکردن
autotomize U انفصال خودبخود پیداکردن
to strike a bargain U درمعامله موافقت پیداکردن
falter U لکنت زبان پیداکردن
falter U تزلزل یا لغزش پیداکردن
misbelieve U اعتقاد خطا پیداکردن
preconceive U قبلا عقیده پیداکردن
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
faltered U تزلزل یا لغزش پیداکردن
falters U لکنت زبان پیداکردن
falters U تزلزل یا لغزش پیداکردن
crick U انقباض عضله پیداکردن
syncopate U حالت غش یاسنکوپ پیداکردن
faltered U لکنت زبان پیداکردن
to come to an understanding U پیدا کردن سازش پیداکردن
diverged U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverge U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverges U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
photosensitize U نسبت بنور حساسیت پیداکردن
to get the run of a metre U وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
have a bone to pick U بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
eudemonology U مبحث اخلاقیات برای پیداکردن سعادت بشر
to p upon any one's blunder U لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
browsing U نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
acetolysis U تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
studying U مطالعه
studies U مطالعه
reading U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
readings U مطالعه
study U مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
perusal U مطالعه
off hand U بی مطالعه
etude U مطالعه
extemporal U بی مطالعه
surveyed U مطالعه مجمل
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
surveys U مطالعه مجمل
look into U مطالعه کردن
survey U مطالعه مجمل
studied U از روی مطالعه
lucubration U مطالعه سخت
explore U مطالعه کردن
inspect U مطالعه کردن
survey U مطالعه کردن
motion study U مطالعه ی حرکت
investigate U مطالعه کردن
scrutinize U مطالعه کردن
praxeology U مطالعه رفتارانسان
portable standard U چراغ مطالعه
at sight U بی مطالعه قبلی
system study U مطالعه سیستم
examine U مطالعه کردن
studios U اطاق مطالعه
analyze [American] U مطالعه کردن
assay U مطالعه کردن
dissect [analyse] U مطالعه کردن
study U مطالعه کردن
studio U اطاق مطالعه
evaluate U مطالعه کردن
bolt [examine] U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
enquire into U مطالعه کردن
impromptu U بی مطالعه تصنیف
determine U مطالعه کردن
study habits U عادتهای مطالعه
unstudied U مطالعه نشده
analyse [British] U مطالعه کردن
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
teleology U مطالعه حکمت غایی
self study U مطالعه پیش خود
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
well read U اهل مطالعه و تحقیق
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
subjects U مبحث موضوع مطالعه
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
subjected U مبحث موضوع مطالعه
subject U مبحث موضوع مطالعه
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
thought-out U سنجیده مطالعه شده
thought out U سنجیده مطالعه شده
ethnography U مطالعه علمی نژادها
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
criminology U مطالعه علمی جرم
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
to make a study of something U چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
optics U علم مطالعه در خواص نور
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
capability study U مطالعه امکان انجام کار
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
theogony U مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
endocrinology U علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
semitics U مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
skimmer U الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
spot U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
theogonic U وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
dysgenics U مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
bookworms U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworm U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
mock up U مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com