Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coincident current
U
با انطباق جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
accommodation
U
انطباق
accommodations
U
انطباق
adaptations
U
انطباق
adaption
U
انطباق
adaptation
U
انطباق
superposition
U
انطباق
conformity
U
انطباق
coincidences
U
انطباق
self identity
U
انطباق
coincidence
U
انطباق
matching stub
U
مفتول انطباق
superimposable
U
انطباق پذیر
adaptable
U
انطباق پذیر
goodness of fit
U
میزان انطباق
unadapted
U
انطباق نایافته
coincidences
U
اقتران انطباق
light adaptation
U
انطباق با روشنایی
suits
U
تعقیب انطباق
suited
U
تعقیب انطباق
suit
U
تعقیب انطباق
coincidence
U
اقتران انطباق
absolute accommodation
U
انطباق مطلق
adaptation level
U
سطح انطباق
visual adaptation
U
انطباق دیداری
brightness adaptation
U
انطباق با درخشندگی
adaptability
U
قابلیت انطباق
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
superposable
U
قابل انطباق
adaptability
U
انطباق پذیری
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
scotopic adaptation
U
انطباق با تاریکی
sensory adaptation
U
انطباق حسی
decency
U
انطباق بامورد
synchrony
U
انطباق تقارن
social adaptiveness
U
انطباق اجتماعی
adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق
alignments
U
تنظیم انطباق
alignment
U
تنظیم انطباق
adaptation time
U
زمان انطباق
adaptometer
U
انطباق سنج
adjustability
U
درجه انطباق
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
synchronism
U
ایجاد همزمانی انطباق
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
parallax
U
اختلاف منظر انطباق
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
aberration
U
عدم انطباق کانونی
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
associable
U
معاشرتی انطباق پذیر
general adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق عمومی
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
coincidence adjustment
U
تعیین مسافت به وسیله انطباق
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
compatability
U
قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
self adjustment
U
انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
leninism
U
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
rationalization
U
انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
tide
U
جریان
inset
U
جریان
rheostome
U
جریان بر
flowline
U
خط جریان
in hand
U
در جریان
fluor
U
جریان
flushing
U
جریان
flow limit
U
حد جریان
effluvium
U
جریان
proceeding
U
جریان
going
U
جریان
current
U
جریان
runoff
U
جریان
insets
U
جریان
income
U
جریان
conduct
U
جریان
conducted
U
جریان
process
U
جریان
conducting
U
جریان
conducts
U
جریان
processes
U
جریان
flow line
U
خط جریان
line of flow
U
خط جریان
action
U
جریان
gush
U
جریان
gushed
U
جریان
course
U
جریان
coursed
U
جریان
courses
U
جریان
rede
U
جریان
against the stream
U
بر ضد جریان اب
flush
U
جریان
gushes
U
جریان
flushes
U
جریان
affluxion
U
جریان
afflux
U
جریان
actions
U
جریان
circulation
U
جریان
flows
U
جریان
circulations
U
جریان
in the air
<idiom>
U
جریان
flow
U
جریان
flowed
U
جریان
afoot
U
در جریان
total current
U
جریان کل
currents
U
جریان
twayblade
U
جریان
streamed
U
جریان
streamed
U
جریان اب
streams
U
جریان اب
streams
U
جریان
stream
U
جریان اب
stream
U
جریان
live ball
U
توپ در جریان
fault current
U
جریان عیب
against the current
<adv.>
U
مخالف جریان
ground ball
U
توپ در جریان
field current
U
جریان میدان
ground water runoff
U
جریان زیرزمینی
filament current
U
جریان افروزه
fault current
U
جریان خطا
drive current
U
جریان تحریک
wattful current
U
جریان موثر
wattles current
U
جریان کور
fair tide
U
جریان اب موافق
equilibrium flow
U
جریان متعادل
upstream
<adj.>
<adv.>
U
مخالف جریان
wattless
U
جریان بیمصرف
wattless component
U
جریان هرز
extra current
U
جریان اضافی
exciting current
U
جریان تحریک
upward flow
U
جریان رو به بالا
faradic current
U
جریان فارادی
filament current
U
جریان فیلامان
flood current
U
جریان مدی
wind current
U
جریان بادی
fusing current
U
جریان ذوب
free stream
U
جریان ازاد
free flow
U
جریان ازاد
windflaw
U
جریان باد
flow net
U
شبکه جریان
flow of expenditure
U
جریان هزینه
flow of income
U
جریان درامد
I am in the dark. Iam not in the picture.
U
من در جریان نیستم
zener current
U
جریان زنر
flow sheet
U
نمودار جریان
zero current
U
جریان صفر
flowlines
U
خطوط جریان
zero current
U
جریان نول
flowmeter
U
جریان سنج
welding current
U
جریان جوشکاری
wattless component
U
جریان کور
gold flow
U
جریان طلا
flood currents
U
جریان سیلابی
flow control
U
کنترل جریان
flow of production
U
جریان تولید
welding current
U
جریان جوش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com