English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Bank for International Settlements [BIS] U بانک تسویه پرداخت بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
world bank U بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
settlements U تسویه پرداخت
settlement U تسویه پرداخت
pay off U تسویه کردن پرداخت
paying bank U بانک پرداخت کننده
stop payment U دستور عدم پرداخت چک به بانک
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement U مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
giro U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
international practice U عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international loans U استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
adjustment U تسویه
adjustments U تسویه
settle U تسویه
settles U تسویه
liquidation U تسویه
settlements U تسویه
clearing U تسویه
clearings U تسویه
settlement U تسویه
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
adjust تسویه نمودن
compromising U تسویه کردن
effective treatment U تسویه کارا
liquidized U تسویه کردن
effective treatment U تسویه موثر
automatic treatment U تسویه خودکار
realization account U حساب تسویه
compromises U تسویه کردن
compromise U تسویه کردن
settlement day U روز تسویه
settlement of credit U تسویه اعتبار
liquidity U تسویه پذیری
liquidizing U تسویه کردن
defray U تسویه کردن
defrayed U تسویه کردن
defraying U تسویه کردن
defrays U تسویه کردن
clearings U تسویه تسطیح
clearing U تسویه تسطیح
offsetting U تسویه کردن
offset U تسویه کردن
arrangements U حل و فصل تسویه
arrangement U حل و فصل تسویه
checking out U تسویه حساب
biological treatment U تسویه زیستی
amicable settlement U تسویه دوستانه
judicial settlement U تسویه قضایی
liquidizes U تسویه کردن
liquidize U تسویه کردن
solutions U تادیه تسویه
solution U تادیه تسویه
liquidate U تسویه کردن
liquidated U تسویه کردن
settlement terms U شرایط تسویه
liquidates U تسویه کردن
liquidating U تسویه کردن
liquidised U تسویه کردن
liquidises U تسویه کردن
settlement of disputes U تسویه منازعات
liquidising U تسویه کردن
liquidator U سرپرست تسویه حساب
liquidators U سرپرست تسویه حساب
full and final settlement U تسویه تمام و کمال
date of change of acountability U تاریخ تسویه حساب
offscouring U چیز تسویه شده
clearing house U دفتر تسویه حساب
clearing houses U دفتر تسویه حساب
retiring a bill U براتی را تسویه کردن
pony U ریز تسویه حساب کردن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
chemotrophic treatment U تسویه خوراک ساخت شیمیایی
wind up <idiom> U به پایان رساندن ،تسویه کردن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
ponies U ریز تسویه حساب کردن
pay up U حسابهای معوقه را تسویه کردن
poney U ریز تسویه حساب کردن
settlement by abandonment U تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
pacific settlement U تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
banks U بانک
bank U بانک
check U چک بانک
checked U چک بانک
checks U چک بانک
international U بین المللی
international line U خط بین المللی
internationals U بین المللی
state bank U بانک استان
development bank U بانک توسعه
bank asset U دارائی بانک
saving bank U بانک پس انداز
bankers U بانک دار
banker U بانک دار
shroff U بانک دار
bank bill U برات بانک
bank U در بانک گذاشتن
mortgage bank U بانک رهنی
world bank U بانک جهانی
national bank U بانک ملی
central bank U بانک مرکزی
bank U بانک ضرابخانه
bankroll U سرمایه بانک
monopoly bank U بانک انحصاری
memory bank U بانک حافظه
banks U بانک ضرابخانه
state bank U بانک دولتی
bank failures U ورشکستگی بانک
bank of deposit U بانک پس انداز
bank overdraft U بدهی به بانک
bank stock U سهام بانک
loan bank U بانک وامی
bankbill U برات بانک
loan bank U بانک استقراضی
bankbook U کتابچه بانک
banks U در بانک گذاشتن
piggy bank <idiom> U بانک کوچک
merchant bank U بانک بازرگانی
data bank U بانک داده ها
bank rate U نرخ بانک
data banks U بانک اطلاعاتی
intermediary bank U بانک میانجی
clearing banks U بانک پس انداز
remitting bank U بانک واگذارنده
clearing bank U بانک پس انداز
merchant banks U بانک بازرگانی
data banks U بانک اطلاعات
data bank U بانک اطلاعاتی
data banks U بانک داده ها
authorized bank U بانک مجاز
data bank U بانک اطلاعات
germplasm bank U بانک گونه ها
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
[as] compared to international standards U در معیارهای بین المللی
international migration U مهاجرت بین المللی
system international U سیستم بین المللی
international dualism U دوگانگی بین المللی
standard time U وقت بین المللی
lingua franca U زبان بین المللی
cosmopolitanism U بین المللی بودن
international call U مکالمه بین المللی
high seas U ابهای بین المللی
international acts U مستندات بین المللی
international equilibrium U تعادل بین المللی
internationalize U بین المللی کردن
international acts U اسناد بین المللی
internationalization U بین المللی کردن
internationality U بین المللی بودن
international reserves U ذخائر بین المللی
world wars U جنگ بین المللی
world war U جنگ بین المللی
international reserves U اندوختههای بین المللی
internationalism U احساسات بین المللی
internationals U بازیگر بین المللی
international practice U رویه بین المللی
international comity U نزاکت بین المللی
international custom U عرف بین المللی
international liquidity U نقدینگی بین المللی
Esperanto U زبان بین المللی
international meeting U مجمع بین المللی
international court U دادگاه بین المللی
internationally U از لحاظ بین المللی
lingua francas U زبان بین المللی
international treaties U عهود بین المللی
international etiquette U نزاکت بین المللی
international trade U تجارت بین المللی
international U بازیگر بین المللی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
by international standards U در معیارهای بین المللی
international union U اتحادیههای بین المللی
international union U اتحادیه بین المللی
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
Where is the nearest bank? U نزدیکترین بانک کجاست؟
collecting bank U بانک وصول کننده
deposits U به حساب بانک گذاشتن
negotiating bank U بانک معامله کننده
approved bank U بانک تایید شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com