English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lift U بالا دادن
lifted U بالا دادن
lifting U بالا دادن
lifts U بالا دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
elvate U بالا دادن لوله
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
legg press U تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
rouse out U بالا دادن زنجیر لنگر
supination U قرار دادن کف دست رو به بالا تاق باز خوابی
Other Matches
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
lever bridge U پل بالا رو
ascendency U بالا
gallery U لژ بالا
overtones U بالا تن
top U بالا
atop U بالا
overtone U بالا تن
upping U رو به بالا
superincumbent U از بالا
ascendancy U بالا
aloft U بالا
overhead U سر بالا
overhead U بالا
uppermost U از بالا
high U بالا
highest U بالا
highs U بالا
at a great age U در سن بالا یی
in old age [in great age] U در سن بالا
balconies U لژ بالا
over U بالا
over- U بالا
headwater U بالا اب
up stairs U بالا
up there U ان بالا
upper limit U حد بالا
upside U بالا
galleries U لژ بالا
aweigh U بالا
upper U بالا
balcony U لژ بالا
up U بالا
above U در بالا
on high U در بالا
outreach U بالا
upped U رو به بالا
upped U بالا
up U رو به بالا
upping U بالا
high storage U انباره بالا
lifts U جر ثقیل بالا بر
high wing U بال بالا
high voltage U ولتاژ بالا
lifts U بالا بردن
high precison U دقت بالا
high temperature U دمای بالا
high resolution U وضوح بالا
topside U قسمت بالا
upgrading U بطرف بالا
upgraded U بالا بردن
upgraded U از درجه بالا
upgraded U بطرف بالا
upgrades U بالا بردن
upgrades U از درجه بالا
upgrades U بطرف بالا
upgrading U بالا بردن
upgrading U از درجه بالا
lifting U بالا بردن
topsides U قسمت بالا
rallied U بالا بردن قی مت
upheavals U بالا امدن
aspiring U بالا رفتن
upheaval U بالا امدن
upgrade U بطرف بالا
upper classes U طبقه بالا
to hinge up U به بالا پیچیدن
to fetch up U بالا اوردن
to tilt up U به بالا پیچیدن
aspires U بالا رفتن
aspired U بالا رفتن
shoot forth U بالا جستن
to turn up [collar] U به بالا پیچیدن
shoot out U بالا جستن
uplifts U بالا بردن
to fold up U به بالا پیچیدن
lifting U جر ثقیل بالا بر
rally U بالا بردن قی مت
lifted U بالا بردن
toss your oars U پارو بالا
lifted U جر ثقیل بالا بر
lift U بالا بردن
lift U جر ثقیل بالا بر
to fold up U به بالا تا زدن
to hinge up U به بالا تا زدن
to tilt up U به بالا تا زدن
to turn up [collar] U به بالا تا زدن
upward U بطرف بالا
spec U مشخصات بالا
up U بالا بردن
puking U بالا اوردن
pukes U بالا اوردن
high contrast U تغایر بالا
ante U : بالا بردن
puked U بالا اوردن
jack U بالا بردن
puke U بالا اوردن
high burst U ترکش بالا
heave in U بالا کشیدن
warp beam U نورد بالا
Mts U بالا رفتن
Mt U بالا رفتن
heave away U بالا بکشید
high efficiency U راندمان بالا
high-class U از طبقات بالا
high frequency alternator U ژنراتورفرکانس بالا
climbs U بالا کشیدن
to set in U بالا امدن
escalated U بالا گرفتن
escalates U بالا گرفتن
escalating U بالا گرفتن
escalate U بالا گرفتن
chock-a-block U بالا کشیده
high frequency U فرکانس بالا
high frequency U بسامد بالا
climbing U بالا کشیدن
res U noitaloseR بالا
climbed U بالا کشیدن
face up feed U خورد رو به بالا
head piece U قسمت بالا
heave U بالا کشیدن
high grown U بلند بالا
high impedance U امپدانس بالا
raise U بالا کشیدن
raise U بالا بردن
bottom up U از پایین به بالا
plan view U دید از بالا
plan view U نمای بالا
high order U رتبه بالا
radius U زند بالا
all-time U بالا یا پایینترین حد
upgrade U بالا بردن
upgrade U از درجه بالا
Please come up . U بفرمائید بالا
to puff up U بالا امدن
to puff out U بالا امدن
heaved U بالا کشیدن
climb U بالا کشیدن
top carriage U قنداق بالا
abovestairs U طبقه بالا
raises U بالا کشیدن
raises U بالا بردن
top cast U ریختن از بالا
top pour U ریختن از بالا
topmast U دکل بالا
top down U از بالا به پایین
tweaking U بالا بردن
unfield U میدان بالا
rallies U بالا بردن قی مت
up and down U بالا و پایین
long precision U با دقت بالا
tweaks U بالا بردن
upward rotation U چرخش رو به بالا
upward motion U حرکت رو به بالا
mountant U بالا رونده
boosters U بالا برنده
booster U بالا برنده
surmountable U بالا قرارگرفتنی
tossing U بالا انداختن
tosses U بالا انداختن
hoist U بالا بردن
scandent U بالا رونده
elevates U بالا بردن
upwards U بطرف بالا
the above figures U ارقام بالا
elevate U بالا بردن
talll U بلند بالا
on stilts U بالا ایستاده بل
ascendance U بالا رفتن
toss U بالا انداختن
tossed U بالا انداختن
spoke bone U زند بالا
upward flow U جریان رو به بالا
ascending U بالا رونده
at the utmost U دست بالا
upraise U بالا بردن
uptake U بالا برنده
upping U بالا بردن
uprear U بالا بردن
upriser U بالا رونده
regorge U بالا اوردن
embezzling U بالا کشیدن
embezzles U بالا کشیدن
jacks U بالا بردن
embezzled U بالا کشیدن
promoted U بالا بردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com