English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
volleyball U بازی والیبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
toss a coin for choice of service of cou U شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
He plays a beautiful game of volleyball. U مثل ماه والیبال بازی می کند
Other Matches
volleyball U والیبال
volley ball U والیبال
volleyball court U زمین والیبال
volleyball net U تور والیبال
wider U خط کناری والیبال
wide U خط کناری والیبال
power volleyball U والیبال قدرتی
widest U خط کناری والیبال
refereeing U داور بالای والیبال
roll U چرخش توپ والیبال
baseline U خط انتهای زمین والیبال
change of service U تعویض سرویس والیبال
referee U داور بالای والیبال
referees U داور بالای والیبال
refereed U داور بالای والیبال
height of the volleyball net U بلندای تور والیبال
baselines U خط انتهای زمین والیبال
hook service U سرویس برگردان والیبال
rolls U چرخش توپ والیبال
rolled U چرخش توپ والیبال
back line player U بازیگر خط عقب والیبال
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
back zone U منطقه عقب زمین والیبال
attack block U دفاع روی تور والیبال
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
contact with the net U خطای تماس با تور والیبال
blocker U مدافع روی تور والیبال
forwards U سه بازیگر جلوی تور والیبال
upper edge of the net U نوار بالای تور والیبال
net cord U کابل یا سیم بالای تور والیبال
drop shot U ضربه اهسته روی تور والیبال
net antena U انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
center forward U نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
fly U فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
rotation U چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
floater U هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
gaming U بازی
hopscotch U بازی لی لی
openness U بازی
plain dealing U بازی
patulousness U بازی
solitaire U تک بازی
watermanship U اب بازی
partie U بازی
grey hound U سگ بازی
game U بازی
solitaires U تک بازی
plays U بازی
action U بازی
played U بازی
home U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
play U بازی
clearance U بازی
homes U بازی
basics U بازی
actions U بازی
basic U بازی
dibasic U دو بازی
playing U بازی
falconine U بازی
fun U بازی
slackness U بازی
inning U یک دوره بازی
ropery U طناب بازی
rinks U یخ بازی کردن
middle game U وسط بازی
rink U یخ بازی کردن
malversation U دغل بازی
rope dancing U ریسمان بازی
football U بازی فوتبال
misplay U بازی اشتباه
mountebankery U زبان بازی
ingenuousness U راست بازی
fences U شمشیر بازی
stock jobbing U سفته بازی
mountebankery U چاچول بازی
rink U میدان یخ بازی
lusory U بازی کن خنده کن
miscast U بد بازی کردن
twiddled U بازی کردن
surf riding U موج بازی
let us play U بازی کنیم
stock jobbery U سفته بازی
knuckle bone U قاب بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
sodomyh U بچه بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
job stick U دسته بازی
jugglery U شعبده بازی
legerdemain U حقه بازی
sheep's eyes U نظر بازی
shell game U گردو بازی
paraphrases U بازی با الفاظ
paraphrased U بازی با الفاظ
taw U مهره بازی
stoppage of the game U توقف بازی
popery U پاپ بازی
playing court U زمین بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
twiddling U بازی کردن
playact U رل بازی کردن
play therapy U بازی درمانی
play away U به بازی گذراندن
playing time U مدت بازی
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
twiddles U بازی کردن
playing the man U بازی روانی
playing the man U بازی با حریف
priestcraft U کشیش بازی
pugilism U بوکس بازی
twiddle U بازی کردن
playing the board U بازی فی نفسه
puppet show U خیمه شب بازی
playing the board U بازی بر صفحه
quackery U حقه بازی
quiot U لیس بازی
rope dancing U بند بازی
passive play U بازی غیرفعال
paraphrasing U بازی با الفاظ
papistry U پاپ بازی
open heartedness U راست بازی
on side U پایان بازی
off hand game U بازی جنبی
off hand game U بازی غیررسمی
footballs U بازی فوتبال
rooker U یکجورکفش یخ بازی
pederasty U بچه بازی
pedophilia U بچه بازی
footballer U فوتبال بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
radial play U بازی عرضی
radial play U بازی شعاعی
red tapery U قرطاس بازی
pederosis U بچه بازی
pederasty or pae U بچه بازی
fence U شمشیر بازی
cages U بازی بسکتبال
doll play U عروسک بازی
skates U بازی تهاجمی
dibs U بازی نرد
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
dib U تیله بازی
dib U قاپ بازی
dangerous play U بازی خطرناک
cunningly U به حیله بازی
hawking U قوش بازی
crampet game U بازی شطرنج
swordplay U فن شمشیر بازی
playground U زمین بازی
double dealing U حقه بازی
skated U بازی تهاجمی
fornication U جنده بازی
flimflam U حقه بازی
rugby U بازی رگبی
factionalism U فرقه بازی
fitting clearance U بازی مناسب
first hand U نخستین بازی کن
field of play U زمین بازی
favoritism U پارتی بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
stanza U بخشی از بازی
stanzas U بخشی از بازی
skiing U اسکی بازی
skate U بازی تهاجمی
playgrounds U زمین بازی
conjury U شعبده بازی
achate U مهرهء بازی
box score U حساب بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com