Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protect a lead
U
بازی محافظه کارانه
sit on a lead
U
بازی محافظه کارانه
sit on the ball
U
بازی محافظه کارانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conservatives
U
محافظه کارانه
low key
<adj.>
U
محافظه کارانه
conservative
U
محافظه کارانه
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
low key posture
U
رویه محافظه کارانه
conservatism
U
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
cut-throat
U
جنایت کارانه
criminally
U
جنایت کارانه
nonchalantly
U
مسامحه کارانه
circumspectly
U
ملاحظه کارانه
felonious
U
تبه کارانه
floniously
U
تبه کارانه
flagitiously
U
تبه کارانه
outrageously
U
تجاوز کارانه بیحد
overly
U
به طور مفرط فزون کارانه
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
Tory
U
محافظه کار
stick in the mud
U
محافظه کار
Tories
U
محافظه کار
conservativeness
U
محافظه کاری
stick-in-the-muds
U
محافظه کار
conservatism
U
محافظه گرائی
stick-in-the-mud
U
محافظه کار
conservative
U
محافظه کار
toryism
U
محافظه کاری
old line
U
محافظه کار
unprogressive
U
محافظه کار
conservatives
U
محافظه کار
conservatism
U
محافظه کاری
stuffy
U
محافظه کار
hunkerism
U
محافظه کاری
standpat
U
محافظه کار
conservatively
U
از روی محافظه کاری
ultraconservative
U
بیش از حد محافظه کار
Conservative Party
U
حزب محافظه کار
conservatism
U
سیاست محافظه کاری
guardedly
U
از روی محافظه کاری
old guard
U
محافظه کار سیاسی
exoskeleton
U
پوشش محافظه خارجی حیوان
old fashioned
U
کهنه پرست محافظه کار
Tories
U
عضو حزب محافظه کارانگلیس
Tory
U
وابسته به حزب محافظه کار
Tory
U
عضو حزب محافظه کارانگلیس
nervous nellie
U
ادم محافظه کار و بی خاصیت
Tories
U
وابسته به حزب محافظه کار
toryism
U
اصول وعقاید حزب محافظه کار
mossback
U
ادم کهنه پرست یا محافظه کار
mossyback
U
ادم کهنه پرست یا محافظه کار
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
lowboy
U
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
coaxes
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxing
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coax
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable
U
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
hopscotch
U
بازی لی لی
openness
U
بازی
grey hound
U
سگ بازی
solitaire
U
تک بازی
watermanship
U
اب بازی
gaming
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
partie
U
بازی
game
U
بازی
plain dealing
U
بازی
fun
U
بازی
basic
U
بازی
action
U
بازی
actions
U
بازی
played
U
بازی
slackness
U
بازی
plays
U
بازی
home
U
بازی
homes
U
بازی
playing
U
بازی
falconine
U
بازی
dibasic
U
دو بازی
clearance
U
بازی
play
U
بازی
basics
U
بازی
patulousness
U
بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
mountebankery
U
زبان بازی
mountebankery
U
چاچول بازی
footballs
U
بازی فوتبال
plaything
U
اسباب بازی
swordsmanship
U
شمشیر بازی
football
U
بازی فوتبال
ropery
U
طناب بازی
puppetry
U
خیمه شب بازی
rinks
U
یخ بازی کردن
paraphrase
U
بازی با الفاظ
sodomyh
U
بچه بازی
miscast
U
بد بازی کردن
lusory
U
بازی کن خنده کن
stock jobbery
U
سفته بازی
stock jobbing
U
سفته بازی
playthings
U
اسباب بازی
stoppage of the game
U
توقف بازی
surf riding
U
موج بازی
malversation
U
دغل بازی
paraphrased
U
بازی با الفاظ
rinks
U
میدان یخ بازی
misplay
U
بازی اشتباه
rink
U
یخ بازی کردن
rink
U
میدان یخ بازی
sheep's eyes
U
نظر بازی
middle game
U
وسط بازی
shell game
U
گردو بازی
paraphrasing
U
بازی با الفاظ
paraphrases
U
بازی با الفاظ
let us play
U
بازی کنیم
rope dancing
U
ریسمان بازی
twiddling
U
بازی کردن
pedophilia
U
بچه بازی
pederosis
U
بچه بازی
pederasty or pae
U
بچه بازی
pederasty
U
بچه بازی
playing the man
U
بازی روانی
puppet show
U
خیمه شب بازی
passive play
U
بازی غیرفعال
playing the board
U
بازی بر صفحه
twiddle
U
بازی کردن
twiddled
U
بازی کردن
playing court
U
زمین بازی
playact
U
رل بازی کردن
play therapy
U
بازی درمانی
play away
U
به بازی گذراندن
twiddles
U
بازی کردن
footballer
U
فوتبال بازی کن
footballers
U
فوتبال بازی کن
playing the board
U
بازی فی نفسه
papistry
U
پاپ بازی
open heartedness
U
راست بازی
playing time
U
مدت بازی
pyrotechny
U
فن اتش بازی
quackery
U
حقه بازی
quiot
U
لیس بازی
playing the man
U
بازی با حریف
radial play
U
بازی عرضی
radial play
U
بازی شعاعی
red tapery
U
قرطاس بازی
rooker
U
یکجورکفش یخ بازی
fences
U
شمشیر بازی
fence
U
شمشیر بازی
popery
U
پاپ بازی
priestcraft
U
کشیش بازی
on side
U
پایان بازی
pugilism
U
بوکس بازی
off hand game
U
بازی جنبی
puppetry
U
عروسک بازی
pyrotechnic display
U
اتش بازی
off hand game
U
بازی غیررسمی
rope dancing
U
بند بازی
legerdemain
U
حقه بازی
game ball
U
توپ بازی
skated
U
بازی تهاجمی
skates
U
بازی تهاجمی
video game
U
بازی دیدنی
video games
U
بازی دیدنی
sharp practice
U
حقه بازی
double dealing
U
حقه بازی
doll play
U
عروسک بازی
dibs
U
بازی نرد
hawking
U
قوش بازی
dib
U
تیله بازی
dib
U
قاپ بازی
swordplay
U
فن شمشیر بازی
dangerous play
U
بازی خطرناک
cunningly
U
به حیله بازی
favoritism
U
پارتی بازی
skate
U
بازی تهاجمی
field of play
U
زمین بازی
free play
U
بازی ازاد
free handedness
U
دست بازی
rugby
U
بازی رگبی
four handed game
U
بازی چهارنفره
factionalism
U
فرقه بازی
fornication
U
جنده بازی
flimflam
U
حقه بازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com