Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
zero sum game
U
بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
two person game
U
بازی دو نفره در تئوری بازیها
Other Matches
two person zero sum game
U
در تئوری بازیها
payoff matrix
U
ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
pure strategy
U
استراتژی مطلق در تئوری بازیها
game theory
U
تئوری بازی
game theory
U
نظریه بازیها
citcuit
U
اتحادیه بازیها
recording of games
U
ثبت بازیها
Stop your little games (tricks).
U
ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
theoretical
U
تئوری
thebe
U
تئوری
theories
U
تئوری
theory
U
تئوری
theoretical gravity
U
گرانش تئوری
theorizer
U
تئوری باف
set theory
U
تئوری مجموعه ها
theory of fault
U
تئوری تقصیر
quantum theory
U
تئوری کوانتوم
graph theory
U
تئوری گراف
energy theorem
U
تئوری انرژی
a priori
U
تئوری و نظری
field theory
U
تئوری میدان ها
decision theory
U
تئوری تصمیم
poisson theory
U
تئوری پویسن
electron theory
U
تئوری الکترونی
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
communication theory
U
تئوری مخابرات
switching theory
U
تئوری سوئیچینگ
theoretician
U
ویژه گردر تئوری
theoreticians
U
ویژه گردر تئوری
labor theory of value
U
تئوری ارزش کار
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
So much for theory!
<idiom>
U
به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
tangent modules theory
U
تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
conical flow
U
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
atomic theory
U
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
saddle point
U
منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
watermanship
U
اب بازی
patulousness
U
بازی
fun
U
بازی
gaming
U
بازی
slackness
U
بازی
plain dealing
U
بازی
openness
U
بازی
partie
U
بازی
hopscotch
U
بازی لی لی
game
U
بازی
solitaire
U
تک بازی
solitaires
U
تک بازی
grey hound
U
سگ بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
falconine
U
بازی
home
U
بازی
basics
U
بازی
clearance
U
بازی
actions
U
بازی
play
U
بازی
played
U
بازی
dibasic
U
دو بازی
action
U
بازی
playing
U
بازی
homes
U
بازی
plays
U
بازی
basic
U
بازی
rinks
U
یخ بازی کردن
mountebankery
U
چاچول بازی
mountebankery
U
زبان بازی
sheep's eyes
U
نظر بازی
rinks
U
میدان یخ بازی
playthings
U
اسباب بازی
off hand game
U
بازی جنبی
rink
U
یخ بازی کردن
off hand game
U
بازی غیررسمی
misplay
U
بازی اشتباه
plaything
U
اسباب بازی
shell game
U
گردو بازی
twiddle
U
بازی کردن
stock jobbery
U
سفته بازی
stock jobbing
U
سفته بازی
knuckle bone
U
قاب بازی
skating
U
اسکیت بازی
paperwork
U
کاغذ بازی
stoppage of the game
U
توقف بازی
firework
آتش بازی
fireworks
U
اتش بازی
bonfire
U
اتش بازی
bonfires
U
اتش بازی
miscast
U
بد بازی کردن
legerdemain
U
حقه بازی
middle game
U
وسط بازی
paraphrasing
U
بازی با الفاظ
paraphrases
U
بازی با الفاظ
malversation
U
دغل بازی
paraphrased
U
بازی با الفاظ
paraphrase
U
بازی با الفاظ
sodomyh
U
بچه بازی
field of play
U
زمین بازی
lusory
U
بازی کن خنده کن
let us play
U
بازی کنیم
fences
U
شمشیر بازی
puppet show
U
خیمه شب بازی
pyrotechny
U
فن اتش بازی
quackery
U
حقه بازی
playing the man
U
بازی با حریف
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the board
U
بازی بر صفحه
playing court
U
زمین بازی
playact
U
رل بازی کردن
footballer
U
فوتبال بازی کن
playing the man
U
بازی روانی
playing time
U
مدت بازی
puppetry
U
خیمه شب بازی
twiddled
U
بازی کردن
puppetry
U
عروسک بازی
twiddles
U
بازی کردن
twiddling
U
بازی کردن
priestcraft
U
کشیش بازی
popery
U
پاپ بازی
pyrotechnic display
U
اتش بازی
pugilism
U
بوکس بازی
footballers
U
فوتبال بازی کن
play therapy
U
بازی درمانی
rope dancing
U
ریسمان بازی
papistry
U
پاپ بازی
ropery
U
طناب بازی
fence
U
شمشیر بازی
rink
U
میدان یخ بازی
open heartedness
U
راست بازی
on side
U
پایان بازی
footballs
U
بازی فوتبال
rope dancing
U
بند بازی
passive play
U
بازی غیرفعال
quiot
U
لیس بازی
radial play
U
بازی عرضی
radial play
U
بازی شعاعی
play away
U
به بازی گذراندن
red tapery
U
قرطاس بازی
pedophilia
U
بچه بازی
pederasty or pae
U
بچه بازی
rooker
U
یکجورکفش یخ بازی
football
U
بازی فوتبال
gaming
U
قمار بازی
game ball
U
توپ بازی
video game
U
بازی دیدنی
video games
U
بازی دیدنی
sharp practice
U
حقه بازی
hawking
U
قوش بازی
swordplay
U
فن شمشیر بازی
double dealing
U
حقه بازی
doll play
U
عروسک بازی
dibs
U
بازی نرد
dib
U
تیله بازی
playground
U
زمین بازی
playgrounds
U
زمین بازی
dib
U
قاپ بازی
dangerous play
U
بازی خطرناک
favoritism
U
پارتی بازی
skates
U
بازی تهاجمی
first hand
U
نخستین بازی کن
free play
U
بازی ازاد
power game
U
بازی قدرتی
power games
U
بازی قدرتی
stanza
U
بخشی از بازی
stanzas
U
بخشی از بازی
skiing
U
اسکی بازی
free handedness
U
دست بازی
four handed game
U
بازی چهارنفره
fornication
U
جنده بازی
flimflam
U
حقه بازی
skate
U
بازی تهاجمی
fitting clearance
U
بازی مناسب
skated
U
بازی تهاجمی
cunningly
U
به حیله بازی
winner
U
برنده بازی
winners
U
برنده بازی
agiotage
U
سفته بازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com