English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goal games U بازیهای دروازه دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
court games U بازیهای محوطهای
games U بازیهای المپیک
field games U بازیهای میدانی
youth sports U بازیهای جوانان
net games U بازیهای توردار
olympics U بازیهای المپیک
plympic games U بازیهای المپیک
asian games U بازیهای اسیایی
computerized game playing U بازیهای کامپیوتری
racket games U بازیهای راکتدار
olympiad U جشنهای بازیهای المپیک
winter olympic U بازیهای المپیک زمستانی
track U زمین بازیهای میدانی
pan american games U بازیهای ملتهای امریکایی
party politics U سیاست بازیهای حزبی
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
tracks U زمین بازیهای میدانی
tracked U زمین بازیهای میدانی
matches U رویارویی بازیهای دو جانبه
ball park U زمین بازیهای با توپ
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
courtesy runner U بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
queen of U دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
groundhopper [British English] U طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
roughhouse U بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
hoop U دروازه
goal area line U خط دروازه
port U دروازه
hoops U دروازه
gates U دروازه
gateways U دروازه
gateway U دروازه
portal U دروازه
barbacan U دروازه
barbican U دروازه
goal U دروازه
gate U دروازه
goals U دروازه
portals U دروازه
goalies U دروازه بان
puck stopper U دروازه بان
goalie U دروازه بان
goalar U دروازه بان
goal U دروازه بان
goalkeeper U دروازه بان
own goal U گل به دروازه خودی
gateposts U بازوی دروازه
own goals U گل به دروازه خودی
hoops U دروازه کروکه
goal area U منطقه دروازه
hoop U دروازه کروکه
attacting zone U منطقه دروازه
between the pipes U تیر دروازه
goalkeepers U دروازه بان
gatepost U بازوی دروازه
in goal U دروازه بان
goal tender U دروازه بان
goal keeper U دروازه بان
saves U نجات دروازه
goal mouth U دهانه دروازه
goal posts U پایههای دروازه
keep goal U دروازه بانی
logic gate U دروازه منطقی
tend goal U حفظ دروازه
tend goal U دروازه بانی
wickets U دروازه کوچک
wicket U دروازه کوچک
starting gate U دروازه شروع
goals U دروازه بان
goal keeper line U خط دروازه بان
saved U نجات دروازه
keeper U دروازه بان
keepers U دروازه بان
gate keeper U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
octroi U دروازه بانی
save U نجات دروازه
octroi U مالیات دم دروازه
gatekeepers U دروازه بان
goal crease U محوطه دروازه
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
petard U بمب دروازه ریز
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
catching glove U دستکش دروازه بان
goalthrow U پرتاب دروازه بان
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
sally port U دروازه عبور از قلعه
flopper U دروازه بان شیرجه رو
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
double reverse U شوت برگردان به دروازه
crossbars U تیرک افقی دروازه
crossbar U تیرک افقی دروازه
goal kick U شوت بسوی دروازه
goal umpire U دروازه بان واترپولو
gatehouses U اطاق دروازه بان
long ball U پرتاب از دور به دروازه
gatehouse U اطاق دروازه بان
goalposts U تیرک عمودی دروازه
fast break U حمله سریع به دروازه
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
sally port U دروازه بزرگ قلعه
goalpost U تیرک عمودی دروازه
upright U تیرک عمودی دروازه
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
shootings U شوت بسوی دروازه
shooting U شوت بسوی دروازه
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
deciding U نزدیک به دروازه حریف
gate U دروازه شروع اسکی
gates U دروازه شروع اسکی
warders U نگهبان دروازه یا قصر
warder U نگهبان دروازه یا قصر
democratic comiteism U سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
in- U توپی که وارد دروازه شده
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
in U توپی که وارد دروازه شده
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
clear U دفع توپ ازحوالی دروازه
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
clearer U دفع توپ ازحوالی دروازه
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
gatepost U تیر چار چوب دروازه
gateposts U تیر چار چوب دروازه
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
faubourg U قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
goal throw U پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
inhibit U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inhibits U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
punters U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punter U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
analogue U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
bounce shot U گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
analog U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
analogues U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com