Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fluidize
U
باد افشان ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multicore
U
افشان
spray
U
افشان
curved design
U
افشان
sprays
U
افشان
spraying
U
افشان
fog nozzle
U
مه افشان
sprayed
U
افشان
benign scarlet fever
U
گل افشان
sower
U
تخم افشان
polliniferous
U
گرده افشان
multicore cable
U
کابل افشان
pollinizer
U
گرده افشان
multi conductor cable
U
کابل افشان
seeder
U
بذر افشان
sowing machine
U
بذر افشان
pollinator
U
گرده افشان
braided wire
U
سیم افشان
shrapnel
U
گلوله افشان
panicle
U
ارایش افشان
beehive shaped charge
U
خرج افشان
atomizers
U
سوخت افشان
corn dril
U
تخم افشان
atomizer
U
سوخت افشان
irradiant
U
نور افشان
relucent
U
نور افشان
winnowwing fan
U
باد افشان
injector
U
نفت افشان
atomisers
U
سوخت افشان
corn drill
U
بذر افشان
pollenizer
U
درخت گرده افشان
self fruitful
U
بخود بخودگرده افشان
plaster charge
U
خرج انفجاری افشان
beehive
U
گلوله افشان شراپنل
luculent
U
نور افشان واضح
canister
U
محفظه گلوله افشان
radioisotope
U
ایزوتوپ پرتو افشان
canisters
U
محفظه گلوله افشان
pollenizer
U
درخت نر گرده افشان
fragmentation
U
ضد نفر گلوله افشان
beehives
U
گلوله افشان شراپنل
winnow
U
باد افشان کردن
puffball
U
سماروق گرده افشان
puffballs
U
سماروق گرده افشان
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
paniculate
U
خوشهای دارای گلهای افشان
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
seedsman
U
بذر افشان تخم گیاه فروش
scattered design
U
طرح افشان
[طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
Reihan
U
ریحان
[شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
flower design
U
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
khatayi
U
طرح یا گل های ختائی
[این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
manufacture
U
ساختن
constructing
U
ساختن
constructs
U
ساختن
constructed
U
ساختن
produce
U
ساختن
generated
U
ساختن
indite
U
ساختن
produces
U
ساختن
to t. up
U
ساختن
produced
U
ساختن
manufactured
U
ساختن
fabricating
U
ساختن
confect
U
ساختن
idolizing
U
بت ساختن
remake
U
از نو ساختن
idolizes
U
بت ساختن
carbonize
U
کک ساختن
idolized
U
بت ساختن
bulid
U
ساختن
dree
U
ساختن با
mint
U
ساختن
minted
U
ساختن
minting
U
ساختن
mints
U
ساختن
idolize
U
بت ساختن
idolises
U
بت ساختن
upbuild
U
ساختن
idolising
U
بت ساختن
fabrication
U
ساختن
manufactures
U
ساختن
idolised
U
بت ساختن
fabricate
U
ساختن
fabricated
U
ساختن
pellet
U
حب ساختن
fabricates
U
ساختن
remakes
U
از نو ساختن
fashion
U
مد ساختن
upgrading
U
ساختن
upgrades
U
ساختن
upgraded
U
ساختن
upgrade
U
ساختن
miscreate
U
بد ساختن
to get along
U
ساختن
composes
U
ساختن
build
U
ساختن
buildings
U
ساختن
builds
U
ساختن
to go in with
U
ساختن با
put-up
U
ساختن
put up
U
ساختن
generate
U
ساختن
pills
U
حب ساختن
create
U
ساختن
bridge
U
پل ساختن
bridged
U
پل ساختن
bridges
U
پل ساختن
forborne
U
ساختن با
unifying
U
تک ساختن
unify
U
تک ساختن
unifies
U
تک ساختن
pill
U
حب ساختن
set up
U
ساختن
compose
U
ساختن
creating
U
ساختن
creates
U
ساختن
generates
U
ساختن
generating
U
ساختن
invented
U
ساختن
inventing
U
ساختن
invent
U
ساختن
invents
U
ساختن
to make away
U
ساختن
to make a shift
U
ساختن
fashioning
U
مد ساختن
fashions
U
مد ساختن
makes
U
ساختن
construct
U
ساختن
make
U
ساختن
fashioned
U
مد ساختن
discover
U
مکشوف ساختن
minimised
U
کمینه ساختن
accustoms
U
معتاد ساختن
flings
U
روانه ساختن
ensures
U
مطمئن ساختن
ensuring
U
مطمئن ساختن
insures
U
مطمئن ساختن
flinging
U
روانه ساختن
fling
U
روانه ساختن
prefabricate
U
پیس ساختن
accustom
U
معتاد ساختن
accustoming
U
معتاد ساختن
equates
U
معادله ساختن
minimises
U
کمینه ساختن
prepare mortar
U
ساختن ملات
re edify
U
دوباره ساختن
discovered
U
مکشوف ساختن
reedify
U
دوباره ساختن
discovering
U
مکشوف ساختن
enthrals
U
مفتون ساختن
discovers
U
مکشوف ساختن
filiate
U
مربوط ساختن
enthralling
U
مفتون ساختن
pt down
U
متوقف ساختن
equate
U
معادله ساختن
minimising
U
کمینه ساختن
minimize
U
کمینه ساختن
minimized
U
کمینه ساختن
minimizes
U
کمینه ساختن
vitiate
U
معیوب ساختن
minimizing
U
کمینه ساختن
equated
U
معادله ساختن
primp
U
مزین ساختن
insuring
U
مطمئن ساختن
potentiation
U
نیرومند ساختن
ensured
U
مطمئن ساختن
mutualize
U
دوسره ساختن
frequency demodulation
U
اشکار ساختن
graved
U
منقوش ساختن
idealization
U
ارمانی ساختن
produces
U
ساختن محصول
inactivate
U
ناکنش ور ساختن
disabling
U
ناتوان ساختن
incardinate
U
متران ساختن
individualization
U
فردی ساختن
internalization
U
درونی ساختن
minify
U
خرد ساختن
mason up
U
ساختن دیوار
denigration
U
سیاه ساختن
let out
U
اشکار ساختن
indispose
U
اماده ساختن
disable
U
ناتوان ساختن
indebt
U
مرهون ساختن
potentiate
U
نیرومند ساختن
produced
U
ساختن محصول
ensure
U
مطمئن ساختن
potentiate
U
مقتدر ساختن
assimilate
U
شبیه ساختن
intitle
U
ملقب ساختن
produce
U
ساختن محصول
assimilated
U
شبیه ساختن
assimilates
U
شبیه ساختن
disables
U
ناتوان ساختن
irrationalize
U
نامعقول ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com