Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
What's up with him?
U
این چه ناراحتی دارد؟
[اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
unease
U
ناراحتی
disquietude
U
ناراحتی
discommodity
U
ناراحتی
queasiness
U
ناراحتی
hazards
U
ناراحتی
hazarding
U
ناراحتی
hazarded
U
ناراحتی
hazard
U
ناراحتی
turmoil
U
ناراحتی
inquietude
U
ناراحتی
inconveniences
U
ناراحتی
incommodiousness
U
ناراحتی
inconvenience
U
ناراحتی
inconveniencing
U
ناراحتی
inconvenienced
U
ناراحتی
uneasiness
U
ناراحتی
ailment
U
درد ناراحتی
irritations
U
خشم ناراحتی
malease
U
ناراحتی بیقراری
ailments
U
درد ناراحتی
heavy heart
<idiom>
U
احساس ناراحتی
irritation
U
خشم ناراحتی
worrisome
U
مسبب ناراحتی
worriment
U
ناراحتی غم زدگی
flea bite
U
اندک ناراحتی
dyspnea
U
ناراحتی درتنفس
malaise
U
ناراحتی بیقراری
disturbance
U
ناراحتی مزاحمت
disturbances
U
ناراحتی مزاحمت
kiaugh
U
اضطراب ناراحتی
thorns
U
موجب ناراحتی
discomfiture
U
ناراحتی رنج
discomforts
U
ناراحتی رنج
discomfort
U
ناراحتی رنج
incommodity
U
زیان ناراحتی
thorn
U
موجب ناراحتی
dyspepsy
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
squirmed
U
ناراحتی نشان دادن
indigestion
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
stomach upset
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
tummy upset
[coll.]
U
ناراحتی معده
[پزشکی]
discomfort relief ratio
U
بهر راحتی- ناراحتی
squirming
U
ناراحتی نشان دادن
squirms
U
ناراحتی نشان دادن
get (someone) down
<idiom>
U
باعث ناراحتی شدن
squirm
U
ناراحتی نشان دادن
psychoneurotic
U
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
foofaraw
U
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
conscience-stricken
U
دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
psychoneurosis
U
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
nuisance tax
U
مالیات پرسر و صدا که با ناراحتی زیادوصول شود
air one's dirty laundry (linen) in public
<idiom>
U
مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
contrast
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasted
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasts
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
hast
U
او دارد
he has a rage for money
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
chain
U
دارد.
has
U
دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
are there any remarks?
U
دارد
he has worms
U
دارد
chains
U
دارد.
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
he is fifty
U
تمام دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
what the odds
U
چه اهمیت دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
viruses
U
وجود دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
virus
U
وجود دارد
god is
U
خداوجود دارد
walls have ears
U
گوش دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
the probability is
U
احتمال دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
Windows GDI
U
بیتی دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
basses
U
کسی که صدای بم دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
to the best of ones ability
تا جایی که کسی توان آن را دارد
tea has an adour p to itself
U
چای بوی ویژهای دارد
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
accessor
U
شخصی که به داده دسترسی دارد
AT Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com