Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The position is over his head . he cannot cope with it .
U
این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oxford bags
U
شلوار خیلی گشاد
oxbags
U
شلوار خیلی گشاد
straddled
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
The shoes are a size too big for my feet.
U
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
To walk with ones feet wide apart.
U
گشاد گشاد راه رفتن
capability
U
توانائی
abilities
U
توانائی
mightily
U
با توانائی
mightiness
U
توانائی
means
U
توانائی درامد
powerlessness
U
عدم توانائی
She stared at him with wide eyes.
U
با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
over one's head
<idiom>
U
خیلی سخت برای درک
near collision
U
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
This position is much too small for me .
U
این سمت برای من خیلی کوچک است
beside one's self
<idiom>
U
خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
for peanuts
[and for chicken feed]
<idiom>
U
چندرغاز
[رایگان]
[مفت]
[مزد خیلی کم برای انجام کاری]
Many thanks for the sympathy shown to us
[on the passing of our father]
.
U
خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما
[بخاطر فوت پدرمان]
.
for next to nothing
<idiom>
U
چندرغاز
[رایگان]
[مفت]
[مزد خیلی کم برای انجام کاری]
micronutrient
U
ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
U
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
capacitor
U
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
He was too quick for her and jinked away every time.
U
او
[مرد]
برای او
[زن]
خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او
[زن]
در می رفت.
processor
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
frictional unemployment
U
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
crystals
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
looser
U
گشاد
broadest
U
گشاد
broad
U
گشاد
loose fitting
U
گشاد
broader
U
گشاد
loose-fitting
U
گشاد
wide
U
گشاد
wider
U
گشاد
widest
U
گشاد
loosest
U
گشاد
reamer
U
گشاد کن
straddle
U
گشاد با زی
loose
U
گشاد
straddles
U
گشاد با زی
straddled
U
گشاد با زی
stretchier
U
گشاد شونده
wide mouthed
U
دهن گشاد
stretchy
U
گشاد شونده
straddle
U
گشاد نشستن
slip-ons
U
لباس گشاد
slip on
U
لباس گشاد
reaming
U
گشاد کردن
straddled
U
گشاد نشستن
straddles
U
گشاد نشستن
stretchiest
U
گشاد شونده
dilating
U
گشاد کردن
dilates
U
گشاد کردن
bigmouthed
U
دهن گشاد
dilatant
U
گشاد شونده
slopping
U
شلوار گشاد
slopped
U
شلوار گشاد
slop
U
شلوار گشاد
bell mouthed
U
دهن گشاد
ream
U
گشاد کردن
dilate
U
گشاد کردن
pajamas
U
شلوار گشاد
spacious
U
جامع گشاد
jars
U
شیشه دهن گشاد
jars
U
کوزه دهن گشاد
mason jar
U
کوزه دهن گشاد
jarred
U
شیشه دهن گشاد
astraddle
U
دارای پای گشاد
jar
U
کوزه دهن گشاد
mother hubbard
U
لباس گشاد زنانه
jarred
U
کوزه دهن گشاد
slack
U
کساد کردن گشاد
sacked
U
پیراهن گشاد و کوتاه
capacious
U
گنجایش دار گشاد
robes
U
لباس بلند و گشاد
robe
U
لباس بلند و گشاد
varix variously
U
سیاهرگ گشاد شده
blouse
U
پیراهن یاجامه گشاد
varicosity
U
گشاد شدگی سیاهرگ
blouses
U
پیراهن یاجامه گشاد
carboy
U
تنگ دهن گشاد
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
to let out
U
افشاکردن گشاد کردن
slackest
U
کساد کردن گشاد
slacks
U
کساد کردن گشاد
dolman sleeve
U
استین گشاد و اویخته
clump block
U
قرقره دهان گشاد
wide-eyed
U
دارای چشم گشاد
wide eyed
U
دارای چشم گشاد
sack
U
پیراهن گشاد و کوتاه
dalmatic
U
خرقه استین گشاد
jar
U
شیشه دهن گشاد
sacks
U
پیراهن گشاد و کوتاه
scrawls
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
risk
U
گشاد بازی بخطر انداختن
risked
U
گشاد بازی بخطر انداختن
risks
U
گشاد بازی بخطر انداختن
To spend recklessly ( prodigally ) .
U
گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
risking
U
گشاد بازی بخطر انداختن
To widen a road .
U
جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
scrawling
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawled
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
sprawling
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawl
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
carronade
U
یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
scrawl
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
sprawls
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
These shoes are too big for me .
U
این کفشها برایم گشاد است
krater
U
کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
raglan
U
پالتو استین گشاد سبک و فراخ
rochet
U
جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
pajamas
U
جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
She likes loose - fitting dresses .
U
از لباس های گشاد خوشش نمی آید
varicosity
U
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days .
پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
bloomer
U
شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
chimere
U
خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
slopped
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping
U
هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
bays
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
baying
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bay
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
far and away
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
copious
U
خیلی
routh
U
خیلی
damn
U
خیلی
for long
U
خیلی
dammit
U
خیلی
highly
U
خیلی
many
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
very
U
خیلی
ten
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
dumpiness
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
not a few
U
خیلی ها
to a large extent
U
خیلی
primely
U
خیلی خوب
precisian
U
خیلی دقیق
wicked
<adj.>
U
خیلی خوب
raucous
U
خیلی نامرتب
very light
U
خیلی سبک
open and shut
U
خیلی سهل
seldom
U
خیلی کم ندرتا
pluperfect
U
خیلی عالی
faraway
U
خیلی دور
open-and-shut
U
خیلی سهل
parlous
U
خیلی مهیب
extreme
U
خیلی زیاد
very good
U
خیلی خوب
pitch-black
U
خیلی سیاه
precise
U
خیلی دقیق
wells
U
خیلی خوب
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
overstrung
U
خیلی حساس
really wicked
U
خیلی محشر
oftentimes
U
خیلی اوقات
well
U
خیلی خوب
goody goody
U
خیلی خوب
jolly
U
بذله گو خیلی
pixilated
U
خیلی حساس
pianissmo
U
خیلی نرم
goody-goodies
U
خیلی خوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com