English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
immunotherapy U ایمن درمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safest U ایمن
safer U ایمن
safe U ایمن
safes U ایمن
secures U ایمن
secure U ایمن
childproof U کودک ایمن
immunization U ایمن سازی
secured U که در برابر نوشتن یا حذف تصادفی یا دستیابی بی اجازه ایمن است
audits U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
therapeutic U درمانی
hydropathic U اب درمانی
physical therapy U تن درمانی
remedial U درمانی
hydrotherapy U اب درمانی
physiotherapy U تن درمانی
physical therapy U ورزش درمانی
narcotherapy U تخدیر درمانی
music therapy U موسیقی درمانی
therapeutic millieu U محیط درمانی
kinesiotherapy U جنبش درمانی
insight therapy U بینش درمانی
hypnotherapy U هیپنوتیسم درمانی
hydropathist U متخصص اب درمانی
reality therapy U واقعیت درمانی
recreation therapy U سرگرمی درمانی
will therapy U اراده درمانی
thermotherapy U حرارت درمانی
therapeutic impasse U بن بست درمانی
homoeopathy [British] U همسان درمانی
homeopathy U همسان درمانی
therapeutic community U اجتماع درمانی
semantic therapy U معنا درمانی
role therapy U نقش درمانی
religious therapy U دین درمانی
relaxation therapy U ارمش درمانی
play therapy U بازی درمانی
hydrotherapeutic U بنگاه اب درمانی
behavior therapy U رفتار درمانی
milieu therapy U محیط درمانی
art therapy U هنر درمانی
group therapy U گروه درمانی
chemotherapy U شیمی درمانی
psychotherapy U روان درمانی
radiotherapy U پرتو درمانی
speech therapy U گفتار درمانی
logopedics U گفتار درمانی
convulsive therapy U تشنج درمانی
hydropath establishment U بنگاه اب درمانی
gestalt therapy U گشتالت درمانی
family therapy U خانواده درمانی
electrotherapy U برق درمانی
cerebral electrotherapy U برق درمانی مغزی
balneology U علم استحمام درمانی
psychagogy U روان درمانی رهنمودی
directive psychotherapy U روان درمانی رهنمودی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
nondirective psychotherapy U روان درمانی بی رهنمود
direct psychotherapy U روان درمانی رهنمودی
reconstructive psychotherapy U روان درمانی بازساختی
curative U دارای خاصیت درمانی
hospitalization U پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
brief psychotherapy U روان درمانی کوتاه مدت
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
security U کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
crymotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com