English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
timed U اندازه گیری زمان یک عملیات
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
time U اندازه گیری زمان یک عملیات
transmissions U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
hexadecimal U مبنای 61
ternary U در مبنای سه
geochronometry U اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
refrence U مبنای مقایسه
basic of issue U مبنای توزیع
computer based U بر مبنای کامپیوتر
sentience U مبنای حس وحساسیت
base of fire U مبنای اتش
rationale U مبنای کار
mobilization base U مبنای بسیج
number base U مبنای عددی
unit of issue U مبنای توزیع
on trust U بر مبنای اعتبار
fixed radix U با مبنای ثابت
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
binary number system U سیستم مبنای دو
troop basis U مبنای یکان
data base U مبنای اطلاعات
fire base U مبنای اتش
datum line U خط مبنای سنجش
force basis U مبنای یکان
tax base U مبنای مالیاتی
ration basis U مبنای جیره
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
monetary base U مبنای پولی
speed U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeding U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeds U روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
chart datum U مبنای عمق نقشه
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
wartime load U بار مبنای ناو
base reserves U اماد مبنای ذخیره
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
datum plane U سطح مبنای اب دریا
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
software base U مبنای نرم افزار
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
mission load U بار مبنای عملیاتی
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
troop basis U مبنای واگذاری یکان
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
f U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
popular front U ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
push pop stack U ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
e U عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
dogs U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dog U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogging U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
gyrohorizon U افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
egoism U یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
time sampling U نمونه گیری زمانی
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
time lag U زمان تلف شده سکته زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
time lags U زمان تلف شده سکته زمانی
c U رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
time U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
hold U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
timed U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
holds U پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
times U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
gaging U اندازه گیری
metering U اندازه گیری
measurer U اندازه گیری
measurment U اندازه گیری
measure U اندازه گیری
measuring bridge U پل اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
dimension U اندازه گیری
gauging U اندازه گیری
modules U اندازه گیری
module U اندازه گیری
measurement U اندازه گیری
mensuration U اندازه گیری
commensurateness U اندازه گیری
dimensions U اندازه گیری
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
to take measures U اندازه گیری کردن
tapeline U مترمخصوص اندازه گیری
tape measure U مترمخصوص اندازه گیری
compensating error U خطای اندازه گیری
gauging sheet U ورق اندازه گیری
size stick U قالب اندازه گیری
tape measures U مترمخصوص اندازه گیری
soundest U اندازه گیری عمق اب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com