Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i have no a with him
U
اگاه شدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monitor
U
اگاه ساز
monitored
U
اگاه ساز
monitors
U
اگاه ساز
warn
U
اگاه کردن
warned
U
اگاه کردن
warns
U
اگاه کردن
subconscious
U
ناخود اگاه
subconscious
U
نیمه اگاه
subconsciously
U
ناخود اگاه
subconsciously
U
نیمه اگاه
conscious
U
اگاه
conversant
U
اگاه
wide awake
U
هشیار اگاه
wide-awake
U
هشیار اگاه
ware
U
اگاه
wares
U
اگاه
notification
U
اگاه سازی
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
know
U
اگاه بودن
knows
U
اگاه بودن
inform
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
informing
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
informs
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
debunk
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
debunked
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
debunking
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
debunks
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
intuit
U
تعلیم دادن اگاه کردن
intuited
U
تعلیم دادن اگاه کردن
intuiting
U
تعلیم دادن اگاه کردن
intuits
U
تعلیم دادن اگاه کردن
admonished
U
اگاه کردن
admonishes
U
اگاه کردن
admonishing
U
اگاه کردن
acquainting
U
اگاه کردن
acquaints
U
اگاه کردن
notified
U
اگاه ساختن
notifies
U
اگاه ساختن
notify
U
اگاه ساختن
notifying
U
اگاه ساختن
disabuse
U
از حقیقت اگاه کردن
disabused
U
از حقیقت اگاه کردن
disabuses
U
از حقیقت اگاه کردن
disabusing
U
از حقیقت اگاه کردن
apprised
U
اگاه
prescient
U
قبلا اگاه
aware
U
اگاه
asm
U
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
be on to it
U
اگاه یا موافب باش
cognizant
U
اگاه
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
coscious
U
هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
he was privy to my secrets
U
او از رازهای من اگاه بود
hep
U
اگاه
incognizant
U
نا اگاه
inconscient
U
ناخود اگاه
information program
U
برنامه اگاه سازی
information program
U
اگاه سازی برنامه اطلاعات
informed circles
U
محافل اگاه
keep me informed of that
U
مرا از ان اگاه سازید
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
on be on to a person
U
از قصد کسی اگاه بودن
philologer
U
لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
preconsclous
U
نیم اگاه
semiconscious
U
نیمه اگاه
sensible of a peril
U
اگاه از خطر
to be a
U
اگاه بودن
to keep in touch with any one
U
از حال کسی اگاه بودن
to know the time of d
U
اگاه بودن
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
to let know
U
اگاه کردن
to put in possession
U
اگاه کردن
troop information
U
برنامه اگاه سازی
well informed
U
بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
wist
U
اگاه کردن
Madrklmh that every human being is conscious knowledge
U
مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com