Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pig
U
اهن تازه ریخته
pigs
U
اهن تازه ریخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
Other Matches
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
foundry man
U
ریخته گر
metal founder
U
ریخته گر
foundered
U
ریخته گر
founder
U
ریخته گر
disorganized
U
در هم ریخته
besprent
U
ریخته
cast copper
U
مس ریخته گی
caster
U
ریخته گر
brass founder
U
ریخته گر
founders
U
ریخته گر
foundering
U
ریخته گر
hot topping
U
ریخته گی
moulder
U
ریخته گر
casting
U
ریخته گی
skinning
U
پوسته ریخته گی
skinned
U
پوسته ریخته گی
iron foundry
U
ریخته گی اهن
skin
U
پوسته ریخته گی
castellated nut
U
مهره ریخته گی
investment foundry
U
ریخته گی بسته
potted
U
در کوزه ریخته
moulding
U
ریخته گری
skins
U
پوسته ریخته گی
precast
U
پیش ریخته
cast steel
U
فولاد ریخته گی
cast metal
U
فلز ریخته گی
cast glass
U
شیشه ریخته گی
cast crystal
U
بلور ریخته
chuted concrete
U
بتن ریخته گی
cast concrete
U
بتن ریخته گی
found
U
ریخته گری
founds
U
ریخته گری
molten
U
ریخته ریختگی
wild and woolly
U
درهم ریخته
casting
U
قطعه ریخته گی
foundries
U
ریخته گری
group casting
U
ریخته گری
sheet asphalt
U
اسفالت ریخته
founding
U
ریخته گری
foundry
U
ریخته گری
casting
U
ریخته گری
investment castings
U
ریخته گی بسته
trumpet
U
قیف ریخته گری
forges
U
ریخته گری فلز
tumultuous
U
شلوغ بهم ریخته
trumpeted
U
قیف ریخته گری
trumpeting
U
قیف ریخته گری
moulded
U
قالب ریخته گری
forge
U
ریخته گری فلز
mould
U
قالب ریخته گری
sand casting
U
ریخته گری ماسهای
pigs
U
قالب ریخته گری
foundry ladle
U
پاتیل ریخته گری
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
cast steel
U
فولاد ریخته گری
litters
U
زایمان ریخته وپاشیده
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
investment castings process
U
فرایند ریخته گی بسته
pig
U
قالب ریخته گری
shell casting
U
ریخته گری پوستهای
plaster cast
U
ریخته گری گچی
plaster casts
U
ریخته گری گچی
press casting
U
ریخته گری فشاری
precision casting
U
ریخته گری دقیق
mis run casting
U
ریخته گری غلط
debris
U
اشغال روی هم ریخته
olio
U
مخلوط چیزدرهم ریخته
non ferrous casting
U
قطعه ریخته گی غیراهنی
pouring cup
U
قاشق ریخته گری
littered
U
زایمان ریخته وپاشیده
molded
U
قالب ریخته گری
art casting
U
ریخته گری صنعتی
molds
U
قالب ریخته گری
steel foundry
U
ریخته گری فولاد
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
ejecta
U
مواد بیرون ریخته
iron casting
U
ریخته گری اهن
jakes
U
اشغال درهم ریخته
loam castings
U
ریخته گری شنی
grey iron foundry
U
ریخته گری خاکستری
metal casting
U
ریخته گری فلز
down hill casting
U
ریخته گری مستقیم
direct casting
U
ریخته گری مستقیم
foundry cupola
U
کوپول ریخته گری
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
ingot casting
U
ریخته گری شمش
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
group teaming
U
ریخته گری گروهی
group casting
U
ریخته گری گروهی
fusion casting
U
ریخته گری ذوبی
foundry sand
U
ماسه ی ریخته گری
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
foundry pit
U
جهنم ریخته گری
foundry pit
U
چاله ریخته گری
die mold
U
فرم ریخته گی تزریقی
chuted concrete
U
بتن ریخته شده
moulds
U
قالب ریخته گری
metal foundry
U
ریخته گری فلزات
littering
U
زایمان ریخته وپاشیده
compression molding
U
ریخته گری فشاری
litter
U
زایمان ریخته وپاشیده
mold
U
قالب ریخته گری
core sand
U
ماسه ریخته گری
composite casting
U
ریخته گری مرکب
foundry pig iron
U
اهن خام ریخته گری
foundry furnace
U
بوته یا کوره ریخته گری
steel casting foundry
U
ریخته گری پروفیل فولاد
brass and bronze foundry
U
ریخته گری برنج و برنز
steel casting
U
پروفیل فولادی ریخته گری
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
rate of die casting
U
سرعت ریخته گری حدیدهای
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
I am inundated with work.
U
هزار جور کارسرم ریخته
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
He has collected what the other person.
<proverb>
U
هر چه این ریخته او جمع کرده.
centrifugally cast pipe
U
لوله ریخته گی گریز از مرکز
slip casting
U
روش ریخته گری لغزشی
littery
U
ریخته و پاشیده درهم برهم
dry sand casting
U
ریخته گری ماسهای خشک
die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای
dissected sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
dissarranged sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
direct chill casting
U
ریخته گری مستقیم تبریدی
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
pig casting machine
U
دستگاه ریخته گری شمش
die casting alloy
U
الیاژ ریخته گری حدیدهای
pig bed
U
شن ویژه ریخته گری اهن
die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای
diecasting
U
ریخته گری با قالب فلزی
top pour ladle
U
کفچه یا پاتیل ریخته گری
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
ingot casting car
U
واگن ریخته گری شمش
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
mallable casting
U
ریخته گری چکش خوار
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
potted
U
کوزه کرده ذدزفرف ریخته
lost wax process
U
ریخته گری با مدلهای مومی
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
mallable iron foundry
U
ریخته گری اهن چکش خوار
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
die0casting die
U
حدیده ریخته گری تحت فشار
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete
U
بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
bullybeef
U
گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
It was a mess . Everything was scattered all over the place.
U
همه چیز ریخته وپاشیده بود
She had let her hair down .
U
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry
U
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
slough
U
در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue
U
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
berm
U
خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
geomancer
U
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
platen
U
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
new born
U
تازه
inchoative
U
تازه
new
U
تازه
new-
U
تازه
newer
U
تازه
younger
U
تازه
fresh
U
تازه
newest
U
تازه
young
U
تازه
up to date
U
تازه
up-to-date
U
تازه
the new world
U
تازه
renewed
U
تازه
mint a mint condition
U
تازه تازه
scion
U
تازه
new fashioned
U
تازه
scions
U
تازه
modern
U
تازه
recent
U
تازه
newfangled
U
مد تازه
newfashioned
U
تازه
new laid
U
تازه
new-laid
U
تازه
freshest
U
تازه
fresh-
U
تازه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com