Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
donate
U
اهداء کردن
presenting
U
اهداء کردن
presented
U
اهداء کردن
donated
U
اهداء کردن
presents
U
اهداء کردن
donates
U
اهداء کردن
present
U
اهداء کردن
donating
U
اهداء کردن
to present oneself
[as]
U
خود را اهداء کردن
[بعنوان]
granted
U
اهداء
donations
U
اهداء
grants
U
اهداء
grant
U
اهداء
dedication
U
اهداء
donation
U
اهداء
dedications
U
اهداء
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
grantable
U
قابل اهداء
granter
U
اهداء کننده
grantor
U
اهداء کننده
presents
U
ره اورد اهداء
presented
U
ره اورد اهداء
present
U
ره اورد اهداء
presenting
U
ره اورد اهداء
public interest
U
منافع عامه
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
public interests
U
مصالح عامه
endowment for the benefit of the public
U
وقف بر مصالح عامه
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
private benefits
U
منافع خصوصی
public benefits
U
منافع عمومی
public interest
U
منافع عمومی
public information
U
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
reason of state
U
مصالح عمومی
state property
U
اموال عمومی
invisible hand
U
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
misappropriation of public property
U
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
internationalism
U
عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
community property
U
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
popularizes
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizing
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularising
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularises
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularized
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularised
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularize
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
dynamic
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamically
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
firewall
U
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
jus disponendi
U
حق واگذار کردن اموال
recaption
U
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
jerry build
U
با مصالح ارزان ساختمان کردن
contributions
U
پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
contribution
U
پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
reserves
U
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve
U
ذخیره کردن اختصاص دادن
earmarks
U
نشان کردن اختصاص دادن
earmark
U
نشان کردن اختصاص دادن
allocating
U
تقسیم کردن اختصاص دادن
reserving
U
ذخیره کردن اختصاص دادن
assign
U
قلمداد کردن اختصاص دادن
dedicate
U
اختصاص دادن وقف کردن
devotes
U
اختصاص دادن فدا کردن
assigned
U
قلمداد کردن اختصاص دادن
allocates
U
تقسیم کردن اختصاص دادن
allocate
U
تقسیم کردن اختصاص دادن
devote
U
اختصاص دادن فدا کردن
devoting
U
اختصاص دادن فدا کردن
assigns
U
قلمداد کردن اختصاص دادن
assigning
U
قلمداد کردن اختصاص دادن
dedicates
U
اختصاص دادن وقف کردن
dedicating
U
اختصاص دادن وقف کردن
apportionment
U
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
hotchpot
U
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
appropriation
U
اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
privatize
U
خصوصی کردن
privatized
U
خصوصی کردن
privatizes
U
خصوصی کردن
privatizing
U
خصوصی کردن
privatization
U
خصوصی کردن
privatised
U
خصوصی کردن
privatises
U
خصوصی کردن
privatising
U
خصوصی کردن
personal
U
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
pouch
U
خورجین
[گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
blast
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blasts
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
applied
U
هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
deallocate
U
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
public
U
عامه
plebs
U
عامه
the common people
U
عامه
omnibuses
U
عامه
the public
U
عامه
omnibus
U
عامه
public
U
عامه اشکار
lowest common denominators
U
عامه پسند
endowments to the public
U
اوقاف عامه
lowest common denominator
U
عامه پسند
folkway
U
عقیده عامه
public works
U
فواید عامه
popularity
U
قابل قبول عامه
conventional
U
مورد قبول عامه
popularity
U
جلب محبوبیت عامه
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
putative
U
مفروض مورد قبول عامه
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
secularises
U
عمومی کردن
secularizing
U
عمومی کردن
secularizes
U
عمومی کردن
secularized
U
عمومی کردن
secularising
U
عمومی کردن
secularize
U
عمومی کردن
generalised
U
عمومی کردن
secularised
U
عمومی کردن
generalises
U
عمومی کردن
generalize
U
عمومی کردن
generalizing
U
عمومی کردن
generalising
U
عمومی کردن
generalizes
U
عمومی کردن
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
newsworthy
U
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
jack johnson
U
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
ostracizes
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracised
U
با اراء عمومی تبعید کردن
to resort to referendum
U
بافکار عمومی مراجعه کردن
ostracising
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracize
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizing
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracises
U
با اراء عمومی تبعید کردن
perquisites
U
منافع
revenue
U
منافع
perquisite
U
منافع
earnings
U
منافع
publicizing
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizes
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicises
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicising
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicized
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
offending public decency
U
جریحه دار کردن عفت عمومی
publicised
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
demobilization
U
بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
to browse
U
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
conflict of interest
U
برخورد منافع
vested interests
U
منافع مقرره
conflict of interest
U
تضاد منافع
pure interest
U
منافع خالص
union
U
اشتراک منافع
capital gains
U
منافع سرمایهای
windfall gains
U
منافع اتفاقی
unions
U
اشتراک منافع
vested interest
U
منافع مقرره
economic interest
U
منافع اقتصادی
fictitious dividens
U
منافع موهوم
spillover benefits
U
منافع خارجی
net benefits
U
منافع خالص
harmony of interests
U
هماهنگی منافع
tangible benefits
U
منافع مرئی
mutual interests
U
منافع مشترک
fictious dividened
U
منافع موهوم
class interests
U
منافع طبقاتی
benefit spillovers
U
نشر منافع
harmony of interests
U
سازگاری منافع
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
undistributed earnings
U
منافع توزیع نشده
valuation of benefits
U
ارزش گذاری منافع
beneficial ownership
U
مالکیت به نسبت منافع
emblements
U
منافع حاصله از زمین
separable accretions and benefits
U
نمائات و منافع منفصله
rent
U
مال الاجاره منافع
undistributed earnings
U
منافع تقسیم نشده
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
windfall gains
U
منافع باد اورده
solidarity
U
اشتراک منافع ومسئولیتها
vesture
U
منافع و نمائات زمین
gains from trade
U
منافع حاصل از تجارت
self regard
U
حفظ منافع شخصی
original and derivative estate
U
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com